دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در اصطلاحات عامیانه و ضرب المثل فارسی با حرف خ - صفحه 3
خوش و بش کردن
خوشگلی است و هزار جور دردسر
خوشی زیر دل کسی زدن
خوشی زیر دلش زده
خون به پا شدن
خون خونش را می خوره
خون دل خوردن
خون را خون نمی شویند
خون که نکردم
خونه خالی
خیار شور
خیالی نیست
1
2
3