اسم دختر ترکی با حرف س
بی تا، کمیاب، نام نوعی گل، نام گلی، نادره، بی مانند، نام گل، نوعی گل، نادر
دختر
ترکی
طبیعت، گل سولماز
همیشه شاداب، گلی که هرگز پژمرده نمی شود، پژمرده نشدنی، از ریشه سولمک + اولماز، به معنى پژمرده نمى ش ...
دختر
ترکی سونیا
نورِ نیاکان، خرد و عقل، ( سو = نور، نیا )، ( ترکی، فارسی ) ( سو = نور + نیا ) نورِ نیاکان، دختر نور ...
دختر
ترکی، فارسی، یونانی، عربی سودا
فکر، خیال، شور و شوق، علاقه ی شدید به کسی یا چیزی، عشق، سودا
دختر
ترکی، عربی ساغر
ظرفی که در آن شراب می نوشند، جام شراب، شراب، ( در عرفان ) دل عارف است که انوار غیبی در آن مشاهده می ...
دختر
فارسی، عربی، ترکی
تاریخی و کهن سوگل
مورد علاقه و محبت زیاد، محبوب، سوگلی
دختر
ترکی سوین
شادباش، عشق و محبت، عشق، محبت، علاقه شدید
دختر
ترکی سلین
مانند سیل خروشان، سیل مانند، ( اَعلام ) نام رودخانه ای در آذربایجان که از منطقه قره داغ سرچشمه می گ ...
دختر
ترکی سونا
طلا، زیبا و قشنگ، زیبای آب ها، ( در ترکی ) ) مرغابی، ( در ترکی ) به معنی مرغابی
دختر
ترکی سویل
لایق، محبت، دوست داشته شده
دختر
ترکی سان ای
مهنام، ( به مجاز ) زیباروی ماه مانند، بلند آوازه و گرامی، بی قرار
دختر
ترکی
کهکشانی سلینا
سلین، ( سَلین، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به سَلین، به فتح سین، مرکب از سلین ترکی بعلاوه پسوند نسبت ...
دختر
ترکی، فارسی سلدا
حامی، یاور، کوهستان
دختر
ترکی سارای
ساره، سارا، ماه زرد، ماه شب چهارده، ( = ساره و سارا )، ساره و سارا، مرکب از ساره ( زرد ) + آی ( ماه ...
دختر
ترکی، عبری سایا
یکرنگ، بی ریا، ساینده، در ترکی یک رنگ و بی ریا و در فارسی به معنای ساینده است
دختر
ترکی، فارسی سون ای
دعا کننده، ستاینده، آخرین ماه، زیبا روی، ( سونا = دعا کننده، ی )، ستاینده + ی )، ( در ترکی ) به معن ...
دختر
ترکی
کهکشانی سایمان
مانند سایه، خان بزرگ، محاسب، ( کردی ) ( مرکب از سای، مان )، ( کردی ) ( مرکب از سای + مان )، ( در تر ...
پسر، دختر
ترکی، کردی سوینج
شادی، سرور
دختر
ترکی سویل ای
ماه دوست داشتنی
دختر
ترکی
کهکشانی سانلی
معروف، نامدار، مشهور
دختر
ترکی سلوانا
بخشی از شهرستان ارومیه
دختر
ترکی سویم
محبت، علاقه
دختر
ترکی سن ناز
زیبا و قشنگ، ( سن = تو، ناز = قشنگ )، تو نازی
دختر
ترکی سلنا
الهه ماه، خدای ماه، ( به مجاز ) ماه و دختر زیبارو، سولنا، مجازا ماه
دختر
یونانی، ترکی
کهکشانی ساوالان
نام دهی در صوفیان شبستر، سبلان، ( اَعلام ) ) ( = سبلان ) رشته کوه آتشفشانی، در شمال غربی ایران، در ...
پسر، دختر
ترکی سئودا
عشق و علاقه
دختر
ترکی سئوگی
عشق، محبت
دختر
ترکی ساچلی
زلف زیبا، دختری با گیسوانی بلند
دختر
ترکی سارالماز
نا پژمردنی، بدون خزان
دختر
ترکی ساریناز
دختر نازدار و زیبا
دختر
ترکی سانیلا
با اخلاق، با نزاکت
دختر
ترکی سایرا
کسی که خدا و بندگان خدا او را دوست دارند
دختر
ترکی سایراو
بلبل
دختر
ترکی
پرنده سایین
نگهبان و نگهدارنده، ( = صایین، صائین )، ( اعلام ) بخشی از نام قدیم ( سایین دژ، صایین دژ، شاهین دژ ) ...
دختر
ترکی سامال
نسیم
دختر
ترکی سرنای
هاله دور ماه و خورشید
دختر
ترکی سوگی
محبت
دختر
ترکی سرمین
محجوب و باحیا
دختر
ترکی سلماز
سولماز، زنی که پژمرده و پیر نمی شود
دختر
ترکی سنار
عروس، زنِ پسر که عروس شده باشد، ( در ترکی ) گلین
دختر
ترکی سوتا
همتای عشق
دختر
ترکی، فارسی سولار
آب ها، ( سو = آب، لار ( پسوند جمع در ترکی ) )
دختر
ترکی سولینا
رسمی، مقدس، موقر، محترم، با احترام، با تشریفات
دختر
ترکی، فرانسوی سوناز
ناز عشق
دختر
ترکی سوینا
بانوی عشق
دختر
ترکی سوینچ
شادی
دختر
ترکی ساتگین
پیاله شراب، ( ترکی ) ساتکین، پیاله ی بزرگی که با آن شراب می خورده اند، ( به مجاز ) شراب، مطلوب، محب ...
دختر، پسر
ترکی سوگلی
مورد محبت و علاقه بسیار، محبوب
دختر
ترکی ساوا
خالص و ناب، زر و سیم براده شده، ( ساو = خالص، ناب، طلای خالص، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به خالص، نا ...
دختر، پسر
ترکی، فارسی سودی
عشق
دختر
ترکی