اسم دختر با حرف س - صفحه 2

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

ساحله/sāhele/

منسوب به ساحل، مرز بین آب و خشکی، کرانه، کنار دریا، ( عربی ـ فارسی ) ( ساحل، ه ( پسوند نسبت ) )


دختر

فارسی، عربی

طبیعت
ستی/set (t) i/

بانو، خانم، ( در قدیم ) عنوانی احترام آمیز برای زنان، ( از عربی ستّی = بانوی من )، ( به مجاز ) زن و ...


دختر

عربی، فارسی
سارگل/sār gol/

گل زرد


دختر

فارسی

طبیعت، گل
سندس/sondos/

پارچه ی ابریشمیِ لطیف و گران بها، ( به مجاز ) گل های ظریف و رنگارنگ، به فتح سین و دال، پارچه ای ابر ...


دختر

عربی

تاریخی و کهن، گل
سعاده/saeāde/

نیک بختی، خوشبختی، ( در احکام نجوم ) سعد بودنِ ستاره ها و تأثیر آنها بر سرنوشت انسان ها


دختر

عربی
سایمان/sāymān/

مانند سایه، خان بزرگ، محاسب، ( کردی ) ( مرکب از سای، مان )، ( کردی ) ( مرکب از سای + مان )، ( در تر ...


پسر، دختر

ترکی، کردی
سوینج/se(o)vinj/

شادی، سرور


دختر

ترکی
سپینود/sepinud/

از شخصیت های شاهنامه، نام دختر پادشاه هند و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
سورینا/surinā/

نیرومند، قدرتمند، توانا، دلیر، ( سورین، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به سورین


دختر

فارسی
سالینا/sālinā/

منسوب به سال، سالانه، [سال، ین ( پسوند نسبت )، ا ( پسوند نسبت ) ]


دختر

فارسی
سمن ناز/s.-nāz/

زیباروی دارای ناز و کرشمه، ( سَمن، ناز= کرشمه، ناز و غمزه ) ( به مجاز ) زیباروی دارای ناز و کرشمه، ...


دختر

فارسی
سرو/sarv/

شاداب و با طراوت، از شخصیتهای شاهنامه، ( در گیاهی ) هر یک از انواع درختان بازدانه از خانواده مخروطی ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت، هنری
سنبله/sonbole/

ششمین صورت فلکی، خوشه بعضی گیاهان، ( در گیاهی ) نوعی گل آذین که گلهای بدون دم گل آن در اطراف یک محو ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
سارین/sārin/

نام روستایی در نزدیکی رفسنجان، ( اعلام ) نام دو روستا در شهرستان های خدابنده و رفسنجان


دختر، پسر

فارسی
ساجده زهرا/s.-zahrā/

ترکیب دو اسم ساجده و زهرا ( سجده کننده و درخشنده روی )، از نام های مرکب، ی ساجده و زهرا


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
سروراعظم/s.-aezam/

ترکیب دو اسم سرور و اعظم ( بزرگ و بزرگوارتر )، از نام های مرکب، سرور و اعظم


دختر

فارسی، عربی
سازگار/sāz(e)gār/

ملایم طبع، دارای گرایش به همراهی و همکاری با دیگران، هماهنگ، موافق


دختر

فارسی
سویل ای/sevilāy/

ماه دوست داشتنی


دختر

ترکی

کهکشانی
سانلی/sānli/

معروف، نامدار، مشهور


دختر

ترکی
سورا/surā/

توانا، نیرومند، سود دهنده، ( اَعلام ) نام شهر «شوراب» در نوشته های رومی و یونانی که به گونه ای سورا ...


دختر

فارسی
سهی/sohi/

صفت سرو، راست، از شخصیتهای شاهنامه، ممالِ سها ( = سها )، م سها، ( عربی ) ممالِ سُها ( = سُها )، سُه ...


دختر

فارسی، عربی

تاریخی و کهن
سروینا/sarvinā/

سروین، روسری، چارقد، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به سَروین، سَروین


دختر

فارسی
سوریا/suriyā/

سوری، ثریا، الف ( اسم ساز ) )، ( سوری + الف ( اسم ساز ) )


دختر

سانسکریت، آشوری
سرنا/sornā/

نوعی ساز بادی چوبی از خانواده نی، ( در موسیقی ایرانی ) نوعی ساز بادی چوبی از خانواده نی که در نقاره ...


دختر

فارسی

هنری
سحرگل/s.-gol/

زیبا و با طراوت، گل سپیده دم


دختر

فارسی، عربی

گل
سروشا/sorušā/

منسوب به سروش، فرشته ی پیام آور، ( سروش، الف ( پسوند نسبت ) )، ن سروش، ( سروش + الف ( پسوند نسبت ) ...


دختر

فارسی، اوستایی، پهلوی

مذهبی و قرآنی
ساوین/sāvin/

گرانمایه و با ارزش، آسوده و آرام، ( = ساویس )، ساویس به علاوه آسوده و آرام، نام جایی، سبدی که در آن ...


دختر

فارسی
سویدا/soveydā/

خال یا نقطۀ سیاهی در دل که محل احساسات است، ( عربی، سوَیداء ) ( در قدیم ) در باور قدما، نقطه ای سیا ...


دختر

عربی
سوزانا/suzānā/

سوزان، ( مرکب از سوزان، الف اسم ساز )


دختر

فارسی
سلیله/salile/

دخت، فرزندِ دختر، ( در قدیم ) دختر


دختر

عربی
ساریژ/sāriž/

بهبودی، به هم پیوستگی زخم


دختر

کردی
سجا/sajā/

نام یک گیاه، ( در گیاهی ) گیاهی که برگ آن مانند ترب است و گل آن سرخ و شبیه گلنار است


دختر

عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی
ساران/sārān/

آغاز، سر، ابتدا


دختر

فارسی
سریرا/sarirā/

منسوب به سریر، تخت پادشاهی، ( سَریر، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به سَریر، ( سَریر + ا ( پسوند نسبت ) ...


دختر

فارسی
سیمین رخ/s.-rokh/

سیمین عذار، سپید گونه، ( = سیمین عذار )


دختر

فارسی
سوتیام/sutiyām/

نور چشمهایم، ( در گویش لری سو = نور و تیام = چشمانم )، روی هم به معنی نور چشمهایم و نور دیدگانم، نو ...


دختر

لری
ستایا/setāyā/

ستایش گر همیشگی


دختر

فارسی

مذهبی و قرآنی
سمیحه/samiheā/

بزرگوار، ( مؤنث سمیح )، عظیم


دختر

عربی
سادنه/sādene/

خادم کعبه، ( مؤنث سادن )، ( سادن


دختر

عربی
سدن/saden/

خدمت کردن کعبه، خدمت کردن کعبه را یا بتخانه را، فروهشتن جامه یا پرده را، به فتح سین و کسر دال، پارچ ...


دختر

عربی
سوژا/sužā/

گیاه سویا، ( فرانسوی، sojā )، ( در گیاهی ) سویا، گیاهی علفی یک ساله و کاشتنی، لوبیای روغنی، لوبیای ...


دختر

فرانسوی، هلندی

طبیعت
سلوانا/selvānā/

بخشی از شهرستان ارومیه


دختر

ترکی
سویم/se(o)vim/

محبت، علاقه


دختر

ترکی
سامه/sāme/

عهد، پیمان، پناه، جای امن و امان، مأمن، سوگند


دختر

فارسی
سیندخت/sin doxt/

از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر مهراب کابلی و مادر رودابه، دختر سین ( سیمرغ )، ( اَعلام ) ( در شاهنام ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
سیمینه/simine/

سیمین، زیبا، سفید و درخشان، ( در قدیم ) ( = سیمین )


دختر

فارسی
سن ناز/san nāz/

زیبا و قشنگ، ( سن = تو، ناز = قشنگ )، تو نازی


دختر

ترکی
سالی/sāli/

بی غم و سرخوش، سالمند و دارای عمر طولانی، بی غم، سالدیده و سالمند، ( اَعلام ) نام دو روستا در راهرو ...


دختر

فارسی
ساویز/sāviz/

خوش خلق، نیک خو، شخص خوش اخلاق و نیک خو ( ی )


پسر، دختر

فارسی
ساوینا/sāvinā/

منسوب به ساوین، ( ساوین، ا ( پسوند نسبت ) )


دختر

فارسی
سجایا/sajāyā/

خوها و عادتها، خلق ها، خوی ها، خصلت ها


دختر

عربی
سریر/sarir/

تخت پادشاهی، اورنگ، تخت، مسند


دختر

عربی
سلنا/selenā/

الهه ماه، خدای ماه، ( به مجاز ) ماه و دختر زیبارو، سولنا، مجازا ماه


دختر

یونانی، ترکی

کهکشانی
سپیناز/sepināz/

مخفف سپید و ناز، ویژگی آن که سپید روی و دارای ناز و کرشمه است، ( مخفف سپید و ناز )، ویژگی آن که دار ...


دختر

فارسی
سیمین بر/s.-bar/

سیمین تن، سیمین بدن، زیبا، ( در قدیم )، ( به مجاز ) سیم اندام، دارای اندامی سفید


دختر

فارسی
سروا/sarvā/

افسانه، داستان، شعر، سرود


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
ساوالان/sāvālān/

نام دهی در صوفیان شبستر، سبلان، ( اَعلام ) ) ( = سبلان ) رشته کوه آتشفشانی، در شمال غربی ایران، در ...


پسر، دختر

ترکی
ساتراپ/satrap/

حاکم ایالت های ایران باستان، استاندار، داریوش هخامنشی سرزمین ایران را به ناحیه تقسیم کرده و اداره ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
ساتگین/sātgin/

پیاله شراب، ( ترکی ) ساتکین، پیاله ی بزرگی که با آن شراب می خورده اند، ( به مجاز ) شراب، مطلوب، محب ...


دختر، پسر

ترکی
ساحر/saher/

سحرکننده، افسونگر


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
ساحره/sahere/

سحر کننده، افسونگر


دختر

عربی
ساقه/sāqe/

بخشی از پیکر گیاهان، ( در گیاهی ) بخشی از پیکر گیاهان که معمولاً بالای سطح زمین رشد می کند و برگ، گ ...


دختر

عربی

طبیعت
ساویس/sāvis/

گرانمایه و با ارزش، چیز گرانمایه، نوعی پنبه


دختر

فارسی
سبزه

گیاهی که به صورت خودرو در جایی سبز شده است، سبزه وار، چمن زار، گندمگون


دختر

فارسی
سبزه قبا

سبزه ( فارسی ) + قبا ( عربی ) پرنده ای به رنگ آبی لاجوردی و دم آبی مایل به سبز


دختر

فارسی، عربی
سبزینه/sabzine/

سبزرنگ، گندمگون


دختر

فارسی
سپند/sepand/

اسپند دانه سیاه و خوشبویی که برای دفع چشم زخم در آتش می ریزند، اسفند، اسپند، ( = اسفند


دختر، پسر

فارسی
سپیدار/sepidār/

درختی از خانواده بید با برگهای براق، ( در گیاهی ) نام چند نوع گیاه درختی از خانواده بید با برگ های ...


دختر

فارسی

طبیعت
ستاک/setak/

شاخه تازه رسته و نازک


دختر

فارسی
سخن/sokhan/

کلام، گفتار، ( به مجاز ) دانش ادبیات، ادب، ( در قدیم ) شعر، نظم


دختر

فارسی
سرایه/sorāye/

آواز دسته جمعی، کر، کُر، به ضم سین، آواز، ترانه


دختر

فارسی
سرخاب/sorkhab/

سهراب، گلگون، شاداب، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر رستم پهلوان شاهنامه و تهمینه


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
سلطنت/saltanat/

پادشاهی، فرمانروایی


دختر

عربی
سمین/samin/

ارزشمند و عالی، چاق، فربه، ارزشمند و عالی معمولاً در مورد سخن و شعر گفته می شود


دختر

عربی
سنور/sennor/

مهتر، بزرگ


دختر

عربی
سور/sur/

خوشی و شادمانی، سرور، ( در گیاهی ) درختی همیشه سبز از خانواده ی سرو با برگ های سوزنی، پوست قرمز و ت ...


دختر

فارسی
سوگلی/sogoli/

مورد محبت و علاقه بسیار، محبوب


دختر

ترکی
سیبل/Sibel/

نشانه، هدف، نام ربة النوع خاک


پسر، دختر

یونانی، فرانسوی
سیرت/sirat/

شیوه ی رفتار، خلق و خو، ( در قدیم ) روش، طریقه، روش تفکر و نگرش فلسفی، مذهب


دختر

عربی
سیرنگ/sirang/

سیمرغ


دختر

فارسی
سامعه/sāme'e/

شنوا


دختر

عربی
سپاروک/sapāruk/

کبوتر


دختر

فارسی
سپیدرو/sepid ru/

سفیدرو، زیبارو


دختر

فارسی
ستین/setin/

عزیز


دختر

لری
سرافشان/sarafšān/

ویژگی کسی که سر می دهد و فداکاری می کند، ( در قدیم ) جنباننده ی سر از ناز و کرشمه و یا از کبر و غرور


دختر

فارسی
سرگیس/sar-gis/

رنگین کمان


دختر

فارسی
سمن سا/s.-sā/

آن که شبیه سمن است و دارای چهره ای سفید، ( سَمن، سا ( پسوند شباهت ) )، آن که شبیه سمن است و دارای چ ...


دختر

فارسی
سهاد/sohād/

بیداری، شب زنده داری


دختر

عربی
سپاسه/sepāse/

سپاس، حمد و ستایش، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به سپاس


دختر

فارسی
سارونه/sārune/

درخت انگور، رَز، تاک


دختر

فارسی

طبیعت
سروشه/soruše/

منسوب به سروش، فرشته ی پیام آور، ( سروش، ه ( پسوند نسبت ) )


دختر

فارسی
سماحه/samāhe/

بزرگواری، بخشندگی، سخاوت، بخشش، کرم، گذشت، بردباری، تسامح، چشم پوشی


دختر

عربی
سوسره/sosereh/

چراغ خانه


دختر

مازندرانی
سوی را/sevira/

سپیده دم، سحر


دختر

گیلکی
ساراب/sārāb/

نام دهی در شهر بابک یزد


دختر

فارسی
سامال/samal/

نسیم


دختر

ترکی
سرنای/serenay/

هاله دور ماه و خورشید


دختر

ترکی
سماح/samāh/

بخشندگی، سخاوت، مهربانی، آزادمنشی، بزرگ منشی، گذشت، بردباری، تسامح، بخشش


دختر

عربی
سمانی/samāni/

منسوب به آسمان، سپهر، ( = آسمانی )، ن آسمان، به رنگ آسمان، ( به مجاز ) زیبا و قشنگ


دختر

فارسی
سمن عذار/s.-eezār/

سمن چهر، ( = سمن چهر )


دختر

فارسی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر