اسم پسر عربی - صفحه 16

شاه ( فارسی ) + هژبر ( از عربی

مشهور، نامی

پیشوا و رهبر دین

زلف ( فارسی ) + علی ( عربی ) مرکب از زلف ( گیسو، موی بلند ) + علی

بیدار

مرد نرم خوی، مرد نیک خوی، ( اَعلام ) ) سهل ابن هارون: [قرن و هجری] ادیب و حکیم ایرانی، از مردم دشت ...

بیدار

یکی از اصحاب پیامبر اسلام ( ص )

راغب، مشتاق، آرزومند، ( = شایق )، کسی که شخص به دیدن او مشتاق باشد، خاطرخواه

ماهی، نام قهرمان داستان سمک عیار

بخشنده، بلندنظر، کریم

آن که موجب روشنایی در دین است

آن که به منزله نیزه دین است و دشمنان را نابود می کند

منسوب به شفیع، شفاعت گر، ( شفیع، ا ( پسوند نسبت ) )، م شفیع، ( اَعلام ) نام نوعی خط فارسی ( شکسته ن ...

نام یکی از سرداران علی ( ع )

ترکیب دو اسم شمس و ضحی ( خورشید و چاشتگاه )، ( = شمس الضحا )، آفتاب صبح گاهی

آفتاب بلندی ها، ( اَعلام ) شمس المعالی قابوس ابن وشمگیر: امیر [، قمری] سلسله ی زیاریان در شمال ایرا ...

باد شمال، نام روستایی در نزدیکی بندرعباس

شمشیر کش، کسی که با تبختر راه می رود و با کبر و غرور راه می رود، کسی که چیزی یا شخصی را روی زمین می ...

سخاوت، ( = سخاوت )

پرده داری و دربانی و خدمت کعبه

درستکار و مطمئن، قابل اعتماد، استوار و راست، درست، محکم و استوار، ( اَعلام ) لقب منصور ابن نوح ساما ...

محکم و استوار در دین

به معنی شش میباشد که نام قبیله ای بوده است

عنوان عمومی پادشاهان غرجستان ( ناحیه ای در عربستان کنونی )

خدای پادشاه

شیعی

شفا دهنده، نجات دهنده

جنگاورِ شمشیرزن

شور ( فارسی + علی ( عربی ) مرکب از شور ( هیجان ) + علی ( بلندمرتبه )

مرکب از شوق ( هیجان ) + علی ( بلند مرتبه )

( به ضم شین ) عربی مرکب از شکر ( سپاس ) + علی ( بلندمرتبه )

نام شخصی پارسا که از تابعین بوده است، شا ( فارسی ) + ویس ( عربی ) مرکب از شاه + اویس ( نام شخصی پار ...

شبیه و مانند

نام عارف معروف قرن سوم و چهارم

آن که در دفاع از کشور شجاع است

موجب بزرگی عصر و روزگار

دارای دین و آیین پاک، موجب شرف، ارجمندی و اعتبار دین

فاصله، پرتو، نور

نور دین

نام ماه هشتم از سال قمری

زیبا، پسر خوش چهره

از قبایل عرب

سفیدی مو، پیری

یکی از نامهای خداست، ( = شیذیر )، یکی از نام های خدا، [ظاهراً مصحف و مخفف ( هوشیدر ) نخستین موعود ز ...

شیر ( فارسی ) + احمد ( عربی ) مرکب از شیر ( شجاع ) + احمد ( ستوده )

شیر ( فارسی ) + علی ( عربی )، مرکب از شیر ( شجاع ) + علی ( بلندمرتبه )، نام طایفه ای از طوایف کهگیل ...

شیر ( فارسی ) + محمد ( عربی ) مرکب از شیر ( شجاع ) + محمد ( ستوده )

درفش هدایت، ( اَعلام ) لقب سید مرتضی، علی ابن حسین [، قمری] از پیشوایان شیعه در زمان خود، نویسنده، ...

ترکیب دو اسم علی و ارشیا ( شریف و تخت پادشاهی )، از نام های مرکب، علی و اَرشیا

ترکیب دو اسم علی و آریا ( شریف و نجیب )، از نام های مرکب، علی و آریا

ترکیب دو اسم علی و آرین ( شریف و آریایی )، از نام های مرکب، علی و آرین

ترکیب دو اسم علی و امین ( شریف و امانتدار )، از نام های مرکب، علی و امین

ترکیب دو اسم علی و پوریا ( شریف و پوینده )، از نام های مرکب، علی و پویا

داده علی ( ع )، علی ( عربی ) + داد ( فارسی ) داده علی ( ع )

ترکیب دو اسم علی و سجاد ( شریف و سجده کننده )، از نام های مرکب، علی و سجّاد

ترکیب دو اسم علی و طه ( شریف و طاها )

ترکیب دو اسم علی و عادل ( شریف و با انصاف )، از نام های مرکب، علی و عادل

ترکیب دو اسم علی و عرفان ( شریف و معرفت )، از نام های مرکب، ( علی و عرفان

ترکیب دو اسم صدرالدین و محمد ( پیشوای دین و ستوده )، از نام های مرکب، م صدرالدین و محمّد، ( اَعلام ...

رؤسا و بزرگان، صدر ( عربی ) + ان ( فارسی ) رؤسا و بزرگان

راستگو، صدیق، دوست، ( اَعلام ) نام شهرستانی در مرکز استان یزد

راه، طریق، ( به مجاز ) پل صراط

آواز، صدا، ( در قدیم ) صدایی که از قلم در وقت نوشتن ایجاد می شود، صدایی که از در هنگام باز و بسته ش ...

رویگر، نام سلسله ای در ایران که سر سلسله آن یعقوب پسر لیث است

آن که خلوص و پاکی ای چون علی ( ع دارد، لقب ظهیرالدوله مؤسس

نام ماه دوم از سال قمری، نام کوهی در نزدیکی مدینه

ترکیب دو اسم صفر و علی ( ماه دوم قمری و بلند قدر )

روشنی، بی آلایشی، صفا، ( اَعلام ) نام برخی از صحابه و محدثان

برگزیده علی ( ع )

دعای بنده به سوی خداوند، نماز

خداوند بی نیاز

ساخته شده، پرورش داده شده، جامه ی پاکیزه

ترکیب دو اسم صولت و علی ( ابهت و بلندر قدر )

حاوی، دارنده، کامل، فراگیرنده، نام یکی از رهبران مذهبی و سران عشایر قفقاز

شأن، مقام و مرتبه، درجه، ( = شأن )، ارزش، اعتبار، شکوه، جلال و عظمت، ( در قدیم ) کار مهم، رسم، قاعد ...

شاه ( فارسی ) + محمد ( عربی ) نام نقاش معروف ایرانی در زمان صفویه

بنده نیکوکار

بنده ی یاریگر و کمک کننده، بندهی یاور

بنده پروردگار یاریگر

بنده پیامبر

بنده پروردگار هدایت کننده و راهنما، بنده ی خدای هدایت کننده، بنده ی خدای راهنما، ( اَعلام ) ) حاج م ...

دادگری، داد

بی همتا

تخت، کرسی، ( در ادیان ) نامی که در روایات دینیِ آسمانی ورای همه ی آسمانها، جسم محیط به همه ی عالم، ...

بالا رفتن، پیشرفت کردن، ترقی

معروف، نام آور، نامدار

بالا بلند و نیکو خوی

خواسته شده از ( علی )

نام یکی از نزدیکان پیامبر اسلام ( ص )، ( اَعلام ) نام یکی از نزدیکان پیامبر اسلام ( ص ) که ابن حیان ...

آنچه آلودگی را پاک کند، پاک کننده

از شخصیتهای شاهنامه، نام شاهزاده و پهلوان ایرانی، نام شاهزاده و پهلوان ایرانی ملقب به زرینه کفش، فر ...

نوعی پرنده کوچک، نام بایزید بسطامی عارف نامدار

پیروز، ظفریابنده، پیروزی یابنده