اسم عربی - صفحه 14

آسوده خاطر، در امان، محفوظ، ( در قدیم ) با آسودگی خاطر

آن که مردم از او پیروی می کنند، پیشوا، ( در ادیان ) پیش نماز، ( اعلام ) لقب ابوالقاسم عبدالله، خلیف ...

ترکیب دو اسم محمد و حمید ( ستوده و فرخنده )، از نام های مرکب، م محمّد و حمید

ترکیب دو اسم امیر و ناصر ( فرمانروا و یاری کننده )، از نام های مرکب، ا امیر و ناصر

ترکیب دو اسم محمد و پاشا ( ستوده و بزرگ )، از نام های مرکب، محمّد و پاشا

دارای برتری، مسلط، عالی، برگزیده، چیره، ( اَعلام ) فائق، داستان نویس ترک، مؤلف مجموعه داستانهای سما ...

شیر بیشه زار، شیر قوی، کنایه از فرد شجاع و دلیر، شیر بیشه، ( به مجاز ) شجاع و دلیر، ( در اعلام ) نا ...

خالص و یگانه ( دوست )، برگزیده، صاف، پاک، روشن، ( به مجاز ) صفی الله، ( اَعلام ) صَفی، فخرالدین علی ...

ترکیب دو اسم محمد و برهان ( ستوده و حجت )، از نام های مرکب، ا محمّد و برهان

سخن و گفتار خداوند

ترکیب دو اسم محمد و منصور ( ستوده و پیروز )، از نام های مرکب، ا محمّد و منصور

نجات یافته از سوی خدا، ( اَعلام ) لقب حضرت نوح نبی ( ع )

ترکیب دو اسم محمد و راستین ( ستوده و راستی )، از نام های مرکب، ا محمّد و راستین

ترکیب دو اسم محمد و فرید ( ستوده و بی مانند )، از نام های مرکب، ا محمّد و فرید

ترکیب دو اسم محمد و ذاکر ( ستوده و یادکننده )، از نام های مرکب، ا محمّد و ذاکر

ترکیب دو اسم امیر و قاسم ( فرمانروا و قسمت کننده )، از نام های مرکب، امیر و قاسم

زینت دین، سبب آرایش دین، موجب آرایش دین، عربی آن که موجب زینت دین و آراستگی دین است

ترکیب دو اسم امیر و صادق ( پادشاه و راستگو )، امیر و پادشاه راستگو، حاکم درستکار، حاکم و سردار راست ...

ترکیب دو اسم محمد و جابر ( ستوده و جبار )، از نام های مرکب، ا محمّد و جابر

ترکیب دو اسم امیر و مصطفی ( پادشاه و برگزیده )، امیر و پادشاه برگزیده شده، حاکم انتخاب شده

ترکیب دو اسم امیر و کیا ( پادشاه و سرور )، امیر و پادشاه بزرگ و سرور

ترکیب دو اسم محمد و مهران ( ستوده و دارنده مهر )، از نام های مرکب، ا محمّد و مهران

ترکیب دو اسم معین و رضا ( یاریگر و خشنود )، ( عربی )، کمک کننده و یاور رضا، ( به مجاز ) دوستدار و م ...

نعمت دهنده، دارا، ثروتمند، ( در قدیم ) دارای مال و نعمت بسیار، توانگر، آن که به دیگران احسان می کند ...

جوجه عقاب و جوجه کرکس، باز شکاری، جوجهی عقاب، جوجهی کرکس، ( اعلام ) ) هَیثَم بن اَسوَد، ابوالعریان، ...

صاحب زمین وملک، کشاورز، ( معرب از فارسی دهگان )، مالکِ ده، ( در قدیم ) ( به مجاز ) ایرانی، ( به مجا ...

ترکیب دو اسم محمد و سلمان ( ستوده و بدون عیب )، از نام های مرکب، ا محمّد و سلمان

ترکیب دو اسم محمد و میعاد ( ستوده و وعده گاه )، از نام های مرکب، ا محمّد و میعاد

سخن، حرف مفید، قول، گفتار، ( در گفتگو ) ( به مجاز ) کلمه، ( در ادبیات ) در دستور زبان، مجموعه ی جمل ...

ترکیب دو اسم مسعود و رضا ( سعادتمند و خشنود )، از نام های مرکب، ه مسعود و رضا

ترکیب دو اسم امیر و آریا ( فرمانروا و نجیب )، از نام های مرکب، ه امیر و آریا

آسمان غره، تندر، سوره سیزدهم قرآن کریم، ( در فیزیک ) صدای حاصل از تخلیه ی الکتریکی بین دو قطعه ابر ...

ترکیب دو اسم محمد و قائم ( ستوده و ایستاده )، از نام های مرکب، ا محمّد و قائم

ترکیب دو اسم امین و مهدی ( امانتدار و هدایت شده )، شخصی که درستکار و هدایت شده است

آب شیرین و صاف، آب گوارا، خوشترین آب، آب شیرین، آب بسیار گوارا، آبی که از فرط گوارایی عطش را بشکند

محور آیین و کشش، ( عربی )، محور آیین و کیش، ( اَعلام ) ) قطب الدین شیرازی: ( = محمود ابن مسعود ) [، ...

سیراب، شاداب، تر و تازه، سیراب ضد عطشان، شاخه های سبزِ نرم

ترکیب دو اسم محمد و میکائیل ( ستوده و نام فرشته روزی رسان به زمینیان )، از نام های مرکب، ا محمّد و ...

نام پرنده، سهره، ( عربی )، نام پرنده ای، ( در عربی ) شوَیکیّ، ( در گویشهای محلی خوزستان ) مصَغر حسن ...

دارنده ی مقام و مرتبه ی مهم، عزیز، گرامی، محترم، اصیل، ( = بالا )، به ویژه مقام و مرتبه ی دنیایی به ...

بسیار تبسم کننده، خوشرو، خندان، گشاده روی، ( اَعلام ) یکی از شاعران فارسی گوی پس از اسلام در زمان ی ...

فایده دهنده، سودمند، دارای فایده، رساننده، ( در منطق ) دارای معنی در مقابلِ مهمل

جدید، تازه، زیبا، جالب، آفریننده، از نام های خداوند، نوآیین، شگفت انگیز، نادر، ( در ادبیات ) از دان ...

آشکار، نمایان، دیده شده، به چشم آمده، مشاهده شده

شیر، دلاور، ( عربی، هزبر ) ( در قدیم )، ( به مجاز ) پهلوان، مرد دلاور

ترکیب دو اسم محمد و حیدر ( ستوده و دلاور )، از نام های مرکب، ا محمّد و حیدر

بستگان، اقوام، نزدیکان، ( جمع رحم )، خویشان، کسان، منسوبان به ویژه منسوبان نَسَبی، [این واژه اگر «ا ...

ترکیب دو اسم محمد و زکریا ( ستوده و پیامبر بنی اسرائیل )، از نام های مرکب، ا محمّد و زکریا

روزه، روزه داشتن، ( در قدیم ) روزه گرفتن، ( در عرفان ) صوم، امساک از خوردن و آشامیدن بر اساس احکام ...

ترکیب دو اسم محمد و هاتف ( ستوده و آوازدهنده )، از نام های مرکب، محمّد و هاتف

آبرو و اعتبار دین و آیین، موجب آبروی و اعتبار دین و آیین، ( اَعلام ) ) محمودشاه اینجو: [قرن هجری] ا ...

بنده ی نور، ( نور از نام های خداوند )

چنگ زننده به دامان کسی، پناه برنده، ( در قدیم ) چنگ در زننده، چنگ زننده در چیزی برای استعانت و نجات ...

شمشیر تیز، برنده، مرد دلیر، ( در قدیم )، قطع کننده، بُرنده، دلاور

بنده خداوند شنوا، بنده ی خدای شنوا، ( سمیع از نام های خداوند )

دلیل و حجت دین، برهان دین، دلیل دین، حجت دین، ( اَعلام ) لقب بسیاری از اشخاص در تاریخ

خورشید، آفتاب، نام نود و یکمین سوره در قرآن کریم، ( اَعلام ) ) سوره ی نود و یکم از قرآن کریم دارای ...

کسی که از او یاری خواسته شود، از صفات خدا، ( در قدیم ) آن که از او یاری می خواهند، ( به مجاز ) از ن ...

سرنیزه، نابودکننده دشمن، نیزه، قسمت تیز نوک نیزه، نوکِ تیز هر چیز، ( اعلام ) ) سنان ابن ثابت [قرن ه ...

ترکیب دو اسم محمد و معید ( ستوده و بازگرداننده )، از نام های مرکب، ا محمّد و معید

ترکیب دو اسم علی و مهدی ( بلندمرتبه و هدایت شده )، از نام های مرکب، ( علی و مهدی )

ترکیب دو اسم محمد و مهزیار ( ستوده و صاحب کوهستان )، از نام های مرکب، ا محمّد و مهزیار

ترکیب دو اسم محمد و بهراد ( ستوده و جوانمرد نیکو )، ( عربی ـ فارسی ) از نام های مرکب، ا محمّد و بهر ...

پاک، مبارک، منزه، قدیس، ( در قدیم )، پاک و منزه، از نام ها و صفات خداوند

ترکیب دو اسم محمد و مسیحا ( ستوده و لقب حضرت عیسی )، از نام های مرکب، ا محمّد و مسیحا

ابر، میغ، توده بخار آب، توده ی بخار آب که به رنگهای سفید، خاکستری در آسمان دیده می شود