اسم عربی با حرف س
آرامش، وقار، طمانینه، نام دختر امام حسین ( ع )، آرامش خاطر، ( اَعلام ) [قرن و هجری] دختر امام حسین ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سعید
مبارک، سعادتمند، نیک بخت، خوشبخت، فرخنده، همایون، خجسته، ( اَعلام ) ) سعید ابن زید: [قرن اول هجری] ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سمیه
نام مادر عمار یاسر که از اصحاب پیامبر ( ص ) بود و اولین زن شهید در صدر اسلام، ( اَعلام ) نام مادر ع ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سجاد
بسیار سجده کننده، لقب امام چهارم شیعیان، ( اَعلام ) لقب زین العابدین ابن حسین ( ع )، امام چهارم شیع ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سمیرا
زن گندم گون، نسیم ملایم خنک در روز داغ تابستان، الهه عشق، شمیرا، [سمیرا ترجمه ی «مهین بانو» است]، ( ...
دختر
فارسی، سانسکریت، عربی
تاریخی و کهن، طبیعت سحر
سپیده دم، پگاه، از نیمه شب تا اذان صبح، زمان قبل از سپیده دم، زمانی است ( در ماه رمضان ) از نیمه شب ...
دختر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی سهیلا
نرم، ملایم، ( مونث سهیل ) نام ستاره ای درخشان، ریشه عربی، به معنای نرم، لطیف، نرم و ملایم
دختر
عربی
طبیعت، کهکشانی سمانه
مخفف آسمان ( سقف خانه )، نام مادر امام علی النقی ( ع )، نام پرنده ای کوچک ( بلدرچین )، ( مخفف آسمان ...
دختر
عربی
پرنده، طبیعت، مذهبی و قرآنی سعیده
سعادتمند، نیک بخت، فرخنده، همایون، ( اَعلام ) ) رودی از رشته کوه اطلس، در شمال غربی الجزایر به ارتف ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سیما
چهره، صورت، نشان، ظاهر شخص، ( در قدیم ) نشان و حالتی در صورت انسان که مبین حالات درونی باشد
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سهیل
نام ستاره ای درخشان، ( اَعلام ) روشن ترین ستاره ی صورت فلکیِ کشتی ( سفینه ) و دومین ستاره ی درخشان ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی، طبیعت، کهکشانی سبحان
پاک، منزه، از نام های پروردگار، از نام های خداوند، پاک و منزه
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سلمان
سنگ بزرگ، سالم و مبّرا از عیب و نقص، سالم و مبّرا از عیب و نقص و آفت، ( اَعلام ) ) سلمان فارسی [قرن ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سیف الله
ترکیب دو اسم سیف و الله ( شمشیر و خدا )، شمشیر خدا، آن که به منزله شمشیر خدا است و در راه خداوند مب ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ساجده
کسی که سجده می کند، سجده کننده، ( عربی ) مؤنث ساجد، ( عربی ) ( مؤنث ساجد )، ساجد
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سلیمه
سالم، بی عیب، درست، رسته از آفات، ( مؤنث سلیم )، سلیم، مؤنث سلیم، دارای قدرت داوری و تشخیص درست
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سرور
بزرگ، رئیس، پیشوا، شادمانی، طرب، خوشحالی، آنکه مورد احترام است و نسبت به دیگری یا دیگران سِمَت بزرگ ...
دختر، پسر
فارسی، عربی سونیا
نورِ نیاکان، خرد و عقل، ( سو = نور، نیا )، ( ترکی، فارسی ) ( سو = نور + نیا ) نورِ نیاکان، دختر نور ...
دختر
ترکی، فارسی، یونانی، عربی ستار
آن که چیزی را پوشیده و در پرده می دارد، پوشنده، از نام های خداوند، ( اَعلام ) ستارخان از رهبران بزر ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی، کهکشانی سنا
روشنایی، فروغ، بلندی، نام گیاهی دارویی از خانواده گل ارغوان، ( در گیاهی ) گروهی از گیاهان درخچه ای ...
دختر، پسر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی سما
آسمان
دختر
عربی
کهکشانی سودا
فکر، خیال، شور و شوق، علاقه ی شدید به کسی یا چیزی، عشق، سودا
دختر
ترکی، عربی ساغر
ظرفی که در آن شراب می نوشند، جام شراب، شراب، ( در عرفان ) دل عارف است که انوار غیبی در آن مشاهده می ...
دختر
فارسی، عربی، ترکی
تاریخی و کهن سمیره
نوعی خط است، ( = سمیرا )، ( سمیرا
دختر
عربی سدنا
سجده کننده بر خانه خدا، سدن، الف ( اسم ساز )، خدمت کردن کعبه، سدن + الف ( اسم ساز )، مرکب از سدن ( ...
دختر
فارسی، عربی
گل، مذهبی و قرآنی ساحل
مرز بین آب و خشکی، کرانه، کنار دریا، ( عربی ) ( در جغرافیا ) زمینی که در کنار دریا یا دریاچه یا رود ...
دختر
عربی
طبیعت سلیم
سالم، بی عیب، آرام و مطیع، رسته از آفات، دارای قدرت تشخیص و داوری درست، ساده دل، سالم و بی عیب، ساد ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سلما
صلح، آشتی، زن صلح طلب، نام درختی، زنِ صلح طلب، نام زنان عرب
دختر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی سعادت
بهروزی، خوشبختی، نیک بخت شدن، ( در احکام نجوم ) سعد بودنِ ستاره ها و تأثیر آنها بر سرنوشت انسانها
دختر
عربی سیاره
ستاره، کوکب، کاروان، قافله، ( در نجوم ) هر جرم آسمانی که در منظومه ای به دور ستاره ای می گردد، به و ...
دختر
عربی
طبیعت، کهکشانی سامیه
والا، بلندمرتبه، ( مؤنث سامی )، ( در قدیم ) بلند، ( سامی، ( در قدیم ) بلند سامی، مؤنث سامی، زن بلند ...
دختر
عربی سیروان
عربی شده ساربان، ( در کردی ) زیبا، ( اَعلام ) ( = آب سیروان ) نام رودی در غرب ایران، در استانهای کر ...
پسر
کردی، عربی سبا
سی وچهارمین سوره قرآن، ( مجاز ) انسان، ( اَعلام ) ) ( = سباء ) سوره ی سی و چهارم از قرآن کریم، ) نا ...
دختر
عربی، عبری، فارسی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی سعدیه
منسوب به سعد، ( به مجاز ) سعادتمند و خوشبخت، مج ( سعد، ایّه/iyyeـ/ ( پسوند نسب ) )، سعد، ( اَعلام ) ...
دختر
عربی سالم
بی عیب، درست، تندرست، منزه، فاقد بیماری جسمی یا روحی، بدون عیب یا خرابی، بدون آلودگی، ( به مجاز ) م ...
پسر
عربی سعدی
فرخندگی، خجستگی، مبارکی، ( در قدیم ) سعد بودن، ( اَعلام ) سعدی [حدود، قمری] تخلّص و شهرت مشرف الدین ...
پسر
فارسی، عربی
تاریخی و کهن سوده
زن بزرگوار، ساییده، ساییده شده، ( اَعلام ) [قرن اول هجری] نام دختر زمعه ابن قیس ابن عبد شمس، از همس ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سمیر
داستان پرداز، قصه گو
پسر
عربی سها
نام کوچک ترین ستاره صورت فلکی دب اکبر، ( اَعلام ) ( در نجوم ) ستاره ی کم نوری در کنار ستاره ی عناق ...
دختر
عربی
کهکشانی سامی
عالی، بلند مرتبه، منسوب به سام پسر نوح نبی ( ع )، بلند، ) نژاد بزرگی از مردم سفید پوست شامل عرب ها، ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سعاد
نام زن محبوبی در عرب، خوشبخت، نام معشوقه ای در عرب
دختر
عربی سحرناز
زیبایی سپیده دم، ( به مجاز ) زیبا، سحر ( عربی ) + ناز ( فارسی ) مرکب از سحر ( زمان قبل از سپیده دم ...
دختر
فارسی، عربی
طبیعت ساریه
ابری که در شب آید، نام یکی از دختران امام موسی کاظم ( ع )
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی، طبیعت سلوا
مریم گلی، مایه تسلی و آرامش، عسل، ( در گیاهی ) گیاهی علفی، خودرو یا زینتی از خانواده نعنا، هر چیز ک ...
دختر
عربی
طبیعت سعد
مبارک، خجسته، خوش یمن، خوشبختی، سعادت، خوش یمنی، ( اَعلام ) ) سعدابن ابوبکر: [قرن هجری] اتابک فارسی ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی سعیدرضا
ترکیب دو اسم سعید و رضا ( سعادتمند و خشنود )، از نام های مرکب، سعید و رضا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ساجد
کسی که سجده می کند، سجده کننده، ( عربی ) ( در قدیم ) آن که سجده می کند
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سلمی
نام گیاهی، ( به مجاز ) معشوق، ( در گیاهی ) نام گیاهی است، ( اَعلام ) زنی معشوقه در عرب و ( به مجاز ...
دختر
عربی
طبیعت ساهره
روی زمین، چشمه روان، زمین روز رستاخیز، ماه، زمین یا روی زمین، زمینی که حق سبحانه در روز قیامت آن را ...
دختر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی سامر
افسانه سرا، قصه گو، افسانه گوینده، افسانه گویندگان
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سوره
هر یک از بخش های صد و چهارده گانه ی قرآن که خود شامل چند آیه است، سورت، هریک از بخش های صدو چهاردهگ ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سخاوت
بخشش، جوانمردی، عطا، کرم
پسر
عربی سیف الدین
برنده همچون شمشیر در راه دین و آیین، شمشیر دین، ( اَعلام ) ) سیف الدین ابوبکر محمّد ابن ایوب: شاه ا ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سراج
روشنایی، چراغ
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سراج الدین
چراغ آیین، چراغ دین، ( اَعلام ) ) سراج الدین ارموی: [، قمری] متکلم مسلمان ایرانی، از مردم ارومیه، م ...
پسر
عربی سمیع
شنونده، شنوا، نامی از نام های خدای تعالی، ( عربی )، از نام های خداوند
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ساعد
( به مجاز ) مددکار، کمک کننده، قدرت، قسمتی از دست بین مچ و آرنج، مساعدت کننده، ( در تصوف ) نزد صوفی ...
پسر
عربی
هنری سمرا
مونث اسمر زن گندم گون، زن گندمگون
دختر
عربی سنیه
رفیع، والا، عالی، خوب
دختر
عربی ساقی
آن که شراب در پیاله می ریزد و به دیگری می دهد، ( در قدیم ) ( به مجاز ) معشوق، ( در قدیم ) در ادبیات ...
دختر
عربی ستیلا
نام دختر امام موسی کاظم ( ع )، لقب حضرت مریم ( س )، بانوی بلندمرتبه و پاکدامن، ( عربی ) ( اَعلام ) ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سلاله
فرزند، نسل، نطفه
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سلامه
نام همسر امام حسین ( ع )، ( اَعلام ) سلامه یا سلافه مشهور به شهربانو دختر یزدجرد ابن شهریار یا هرمز ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سلوی
مریم گلی، نام گیاهی معطر و دارویی است که گل هایی به رنگ آبیِ مایل به بنفش دارد، ( در گیاهی )، گیاهی ...
دختر
عربی
طبیعت، گل ساعده
آبراهه، ( مفرد سواعد ) شاخه فرعی، شاخابه، مجاری آب که به رودخانه یا دریا می ریزد، مجاری شیر در پستا ...
دختر
عربی
طبیعت سنبل
نام گلی خوش بو، ( در گیاهی ) گلِ خوشه ای بلند، به هم فشرده و معطر به رنگهای قرمز، آبی، سفید و زرد، ...
دختر
عربی، فارسی
طبیعت، گل سمر
افسانه، داستان، ( به مجاز ) مشهور، ( در قدیم ) حکایت، ( به مجاز ) مشهور و گفتار و سخن
دختر
عربی سعود
سعادت، نیک بختی، ( جمع سَعد )، ( در قدیم ) سعادت ها، نیک بختی ها، خجستگی ها
پسر
عربی سمیعه
گوش شنوا
دختر
عربی ساحله
منسوب به ساحل، مرز بین آب و خشکی، کرانه، کنار دریا، ( عربی ـ فارسی ) ( ساحل، ه ( پسوند نسبت ) )
دختر
فارسی، عربی
طبیعت ستی
بانو، خانم، ( در قدیم ) عنوانی احترام آمیز برای زنان، ( از عربی ستّی = بانوی من )، ( به مجاز ) زن و ...
دختر
عربی، فارسی سندس
پارچه ی ابریشمیِ لطیف و گران بها، ( به مجاز ) گل های ظریف و رنگارنگ، به فتح سین و دال، پارچه ای ابر ...
دختر
عربی
تاریخی و کهن، گل سعاده
نیک بختی، خوشبختی، ( در احکام نجوم ) سعد بودنِ ستاره ها و تأثیر آنها بر سرنوشت انسان ها
دختر
عربی سیف
شمشیر، ساحل دریا، ساحل رود، کناره ی دریا
پسر
عربی
طبیعت سنان
سرنیزه، نابودکننده دشمن، نیزه، قسمت تیز نوک نیزه، نوکِ تیز هر چیز، ( اعلام ) ) سنان ابن ثابت [قرن ه ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن سحاب
ابر، میغ، توده بخار آب، توده ی بخار آب که به رنگهای سفید، خاکستری در آسمان دیده می شود
پسر
عربی
طبیعت سهام
سهم ها، بهره ها، تیرهای کمان، نصیب ها، قسمت ها
پسر
عربی ساجده زهرا
ترکیب دو اسم ساجده و زهرا ( سجده کننده و درخشنده روی )، از نام های مرکب، ی ساجده و زهرا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سروراعظم
ترکیب دو اسم سرور و اعظم ( بزرگ و بزرگوارتر )، از نام های مرکب، سرور و اعظم
دختر
فارسی، عربی سدیف
نام چندتن از صحابه حضرت رسول، ( اَعلام ) نام چند تن از صحابه، به فتح سین
پسر
عربی، فارسی
مذهبی و قرآنی سهی
صفت سرو، راست، از شخصیتهای شاهنامه، ممالِ سها ( = سها )، م سها، ( عربی ) ممالِ سُها ( = سُها )، سُه ...
دختر
فارسی، عربی
تاریخی و کهن سرمد
پایدار، پیوسته، همیشگی، ( در حالت قیدی ) به طور دائم، ( اَعلام ) سَرمد:، [قرن هجری] شاعر و عارف یهو ...
پسر
عربی سعدالدین
موجب سعادت دین، ( موجب )، نیک بختی دین، ( اَعلام ) سَعدالدین وراوینی [قرن هجری] ادیب ایرانی، مترجم ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سحرگل
زیبا و با طراوت، گل سپیده دم
دختر
فارسی، عربی
گل سویدا
خال یا نقطۀ سیاهی در دل که محل احساسات است، ( عربی، سوَیداء ) ( در قدیم ) در باور قدما، نقطه ای سیا ...
دختر
عربی سلیله
دخت، فرزندِ دختر، ( در قدیم ) دختر
دختر
عربی سجا
نام یک گیاه، ( در گیاهی ) گیاهی که برگ آن مانند ترب است و گل آن سرخ و شبیه گلنار است
دختر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی سهام الدین
بهره ها و نصیبهای دین، نصیب های دین، بهره های دین
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سمیحه
بزرگوار، ( مؤنث سمیح )، عظیم
دختر
عربی سادنه
خادم کعبه، ( مؤنث سادن )، ( سادن
دختر
عربی سدن
خدمت کردن کعبه، خدمت کردن کعبه را یا بتخانه را، فروهشتن جامه یا پرده را، به فتح سین و کسر دال، پارچ ...
دختر
عربی سعیا
نام پیغمبری که بشارت آمدن عیسی را داد، [به تعبیری این واژه از سعی به معنی تلاش و کوشش، الف ( اسم سا ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سجایا
خوها و عادتها، خلق ها، خوی ها، خصلت ها
دختر
عربی سریر
تخت پادشاهی، اورنگ، تخت، مسند
دختر
عربی سادن
چاکر و خدمتگزار بت خانه
پسر
عربی سایق
سوق دهنده، کسی که پیش می رود، بر انگیزاننده
پسر
عربی سهاد
بیداری، شب زنده داری
دختر
عربی سائب
روان، شتابان
پسر
عربی ساید
مهتر، سرور
پسر
عربی سحبان
شمشیر کش، کسی که با تبختر راه می رود و با کبر و غرور راه می رود، کسی که چیزی یا شخصی را روی زمین می ...
پسر
عربی