اسم با حرف ص

راست گو، راست و درست، آشکار، لقب امام جعفر صادق ( ع ) ششمین امام شیعیان، آن که گفتارش مطابق با واقع ...

شایسته و درست کار، دارای اعتقاد و عمل درست دینی، نام پیامبر قوم ثمود، نیک، خوب، درست، ( اَعلام ) ) ...

بی نیاز، غنی، آن که دیگران به او نیازمندند، پاینده، مهتر، از نام های پروردگار، ( در قدیم ) آن که دی ...

شکیبا، لقب حضرت ایوب ( ع )، از نام های پروردگار، صبور، صبر کننده، از نامهای خداوند، ( در تصوف ) ویژ ...

بالا برنده، ارج دهنده، بلندمرتبه، والامقام، نام حکیم و فیلسوف ایرانی معروف به ملاصدرا، ( صدر، ا ( پ ...

صف شکن، ( به مجاز ) شجاع و دلیر، از القاب حضرت علی ( ع )، صف ( عربی ) + در ( فارسی )، مردجنگی، دلاو ...

بنده خالص خداوند، بسیار راستگو و درستکار، ( در تصوف ) بنده ی خاص خداوند، ( در عرفان ) صدیق کسی را م ...

موجب نیکی آیین، موجب نیکی دین و آیین، ( اَعلام ) صلاح الدین ایوبی: ( = یوسف ابن ایوب ) [، قمری] سلط ...

( به مجاز ) برتری یافته از سوی خدا، دارای باطن و روح خدایی، ( به مجاز ) کسی که برتری و مهتری او از ...

برگزیده خداوند، لقب حضرت آدم ( ع )، ( در قدیم ) برگزیده ی خداوند، لقب آدم ( ع )

نیکی، نیکوکاری، شایستگی، شایسته و مناسب بودن امری با در نظر گرفتن پیامدهای آن، مصلحت، درست کاری، ( ...

آن که یا آنچه سفیدی آن آمیخته با سرخی ( گندمگونی ) باشد، از صحابه ی پیامبر اسلام ( ص )، ( مصغر اَصْ ...

دارنده، مالک، هم نشین و هم صحبت، یار، فرمانروا و حاکم، دارا، ( منسوخ ) سرور، آقا، ( در عرفان ) یار ...

پیشوای دین، دارای برتری در دین، لقبی است که به بعضی از علمای اسلام داده اند، ( اَعلام ) ) صدرالدین ...

ابهت، فرّ و شکوه، هیبت، حمله، فرّ و شکوه معمولاً ناشی از برتری کسی یا چیزی بر دیگران، ( در قدیم ) ش ...

راست و درست، رسا، رساننده، ( اَعلام ) صائب تبریزی: [قرن هجری] شاعر ایرانی که مدتی را در کابل و هند ...

شمشیر تیز و محکم، شمشیری که خم نگردد، شمشیر برّان

نام شیخی عارف در ادبیات ایران معروف به شیخ صنعان، صَنعان به تخفیف یاء ( ی ) منسوب به صنعا ( نام شهر ...

خندان و خوشحال، ( به مجاز ) زیبا و شاد

پیرو یکی از فرقه های تصوف، درویش، ( اَعلام ) عبدالرحمان صوفی: [، قمری] اخترشناس ایرانی از مردم ری، ...

خالص و یگانه ( دوست )، برگزیده، صاف، پاک، روشن، ( به مجاز ) صفی الله، ( اَعلام ) صَفی، فخرالدین علی ...

روزه، روزه داشتن، ( در قدیم ) روزه گرفتن، ( در عرفان ) صوم، امساک از خوردن و آشامیدن بر اساس احکام ...

شمشیر تیز، برنده، مرد دلیر، ( در قدیم )، قطع کننده، بُرنده، دلاور

خالص و پاک در دین، برگزیده ی دین، ( اَعلام ) ) صفی الدین اردبیلی: ( = شیخ صفی )، شیخ اسحاق [، قمری] ...

خاموش، بی صدا، ساکت، ( در حالت قیدی ) در حال سکوت، ( در قدیم ) ( به مجاز ) طلا و نقره

آفریننده، صنعتگر، سازنده، آفریدگار، خداوند، همچنین یکی از نام های خداوند نیز صانع می باشد

خالص، محض، میان، ( در قدیم ) صمیمی، اوج و نهایت شدت یا ترقی چیزی، ( در نجوم ) ویژگی ستاره ای که فاص ...

باصلابت، نیرومند، ثابت و پابرجا بر آنچه بر خود واجب دانسته یا بر آنچه تعهد کرده و پیمان بسته

راه، طریق، ( به مجاز ) پل صراط

روشنی، بی آلایشی، صفا، ( اَعلام ) نام برخی از صحابه و محدثان

آواز، صدا، ( در قدیم ) صدایی که از قلم در وقت نوشتن ایجاد می شود، صدایی که از در هنگام باز و بسته ش ...

ساخته شده، پرورش داده شده، جامه ی پاکیزه

مرد زیبا، مرد صبوحی کننده

شکیبا

بالارونده، صعودکننده، ( در نجوم ) ویژگیِ ستاره ای که نسبت به زمین از سمت شمال بر می آید، ( اَعلام ) ...

راستگو، صدیق، دوست، ( اَعلام ) نام شهرستانی در مرکز استان یزد

نام ماه دوم از سال قمری، نام کوهی در نزدیکی مدینه

دعای بنده به سوی خداوند، نماز

شکارچی

روزه گیر، روزه دار

آن که حافظ و نگهدارنده دین است

دارای تندرستی و سلامتی، ( صحت، یار ( پسوند دارندگی ) )، تندرست و سلامت، درست بودن و درستی

ترکیب دو اسم صدرالدین و محمد ( پیشوای دین و ستوده )، از نام های مرکب، م صدرالدین و محمّد، ( اَعلام ...

رؤسا و بزرگان، صدر ( عربی ) + ان ( فارسی ) رؤسا و بزرگان

مهم

نام آخرین تن از سلسله یهود