اسم با حرف ر - صفحه 3

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

رازین/rāzin/

رمزآلود، رازآلود، رازدار، ( اَعلام ) نام چند روستا در شهرستانهای رزن، ساوه و ارومیه


دختر

فارسی
راژانه/rāžāne/

نام گیاهی داروئی، رازیانه


دختر

کردی

طبیعت
راژور/rāžvar/

جای بالا در مجلس، حاکم، فرمانروا، ( کردی )


پسر

کردی
راژیس/razhis/

درستکارترین و شایستە ترین


دختر

کردی
راسان/rasan/

دوباره برخواستن و کوهستان


پسر

کردی
راسپینا/raspina/

پاییز


دختر

فارسی
راسخ/rasekh/

برقرار، استوار، پابرجا


پسر

عربی
راسن/rāsen/

گیاهی خودرو با برگ های پهن و گل های کبودرنگ و دانه های ریز که در گذشته مصرف دارویی داشته، سوسن کوهی ...


دختر

فارسی

طبیعت
راسین/rasin/

نام یکی از سرداران ایرانی


پسر

فارسی
راشل/rashel/

پاکی و منزه، راحیل


دختر

عبری، فرانسوی
راشن/rāšen/

آرامنده، ثابت و برجای، انعام، پاداش، ثابت


پسر

عربی

تاریخی و کهن
راشنو/rāšnu/

فرشته ی دادگستر در آئین زردشتی


دختر

فارسی، اوستایی

مذهبی و قرآنی
راضی/razi/

خشنود، قانع


پسر

عربی
راغبه/rāqebe/

زن مایل و راغب، زن طمعکار، ( عربی ) ( مؤنث راغب )، ن، ک، راغب


دختر

عربی
رافائل/rafael/

شکوهمند


پسر

عبری
رافت الله/ra’fatollāh/

مهربانی خداوند


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رافد/rāfed/

یاری گر، اعانت کننده، عطاکننده، دهنده، کسی که در غیاب ملک جانشین و قائم مقام وی گردد، ( اسم فاعل رَ ...


پسر

عربی
رافده/rāfede/

بخشنده و بزرگوار و ارجمند، یاری کننده، اعانت کننده، ( عربی )


دختر

عربی
رافونه/rāfune/

نعنا، پودنه، پونه


دختر

فارسی

طبیعت
رام/rām/

مأنوس، موافق، سازگار، شاد و خوشحال، نام روز بیست و یکم از هر ماه خورشیدی در ایران قدیم، خوگیر، الفت ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رام افزا

افزون کننده آرامش


دختر

فارسی
رام افزون

رام افزا، افزون کننده آرامش


دختر

فارسی
رام بانو

بانوی آرام یا بانوی شاد


دختر

فارسی
رام برزین

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از بزرگان و مشاوران درگاه خسروپرویز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
رام بهشت/rāmbehešt/

ترکیب دو اسم رام و بهشت ( مأنوس و فردوس )، آرام بهشت، ( اعلام ) رام بهشت دختر یکی از شهربان های باز ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
رامتن/ramtan/

آرام ترین تن


پسر

فارسی
رامتینا/ram tina/

دارای آرامش


دختر

فارسی
رامح/rāmeh/

صاحب نیزه، نیزه زن


پسر

عربی
رامدخت/rām doxt/

دختر مطیع و آرام، ( رام، دخت = دختر )، ( رام + دخت = دختر )، دختر آرام


دختر

فارسی
رزارا/rozara/

زینت دهنده گل رز


دختر

فارسی، فرانسوی

گل
رزالین/rozalin/

مانند گل رز


دختر

لاتین

گل
رزآنا/rozana/

رز مادر


دختر

ترکی، فرانسوی

گل
رزرخ/roz rokh/

دختری که چون گل رز زیبا و لطیف است


دختر

فارسی، فرانسوی

گل
رزسا/rozsa/

مانند گل رز


دختر

فارسی، فرانسوی

گل
رزق الله

روزی ای که خداوند می دهد


پسر

عربی
رزگار/rezgar/

رستگار


پسر

کردی
رامسینا/rāmsinā/

رامسین، سازنده و نوازنده، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به رامسین، نام یکی از خدایان آشور


دختر

فارسی، آشوری
رامش دخت/r.-dokht/

دختر شاد و شادمان، ( رامش، دخت = دختر )، ( به مجاز ) دختری که موجب شادی و طرب و نصیب و بهره است


دختر

فارسی
رامشاد/ram shad/

آرام و شاد، مرکب از رام ( آرام یا مطیع ) + شاد ( خوشحال )


پسر

فارسی
رامشین/ramshin/

نام روستایی در نزدیکی سبزوار


دختر

فارسی
رامفر/rāmfar/

شکوه و جلالِ آرام، ( رام = آرام، فر = شکوه و جلال )، ( به مجاز ) ویژگی پسری که آرام است و دارای شکو ...


پسر

فارسی
رامند/rāmand/

نام نوایی و لحنی در موسیقی ایرانی، ( اعلام ) ) از روستاهای خارج از محوطه ی بخارا در عهد رودکی، ) یک ...


پسر

فارسی

هنری
رامه/rāme/

مراد، مقصود، یاقوت


دختر

فارسی
رامون/ramon/

راهبر، راهنما، هدایت کننده


پسر

فارسی
رامونا/ramona/

مظهر عشق، لاتین نگهبان عاقل


دختر

فارسی، لاتین
رامیسا/ramisa/

گل رز سفید


دختر

عربی

گل
رامیلا/ramila/

خدای بزرگ


دختر

فارسی، آشوری
رامین دخت/r.-dokht/

دخترِ طربناک، ( رامین، دخت = دختر )


دختر

فارسی
رانیه/rāniye/

بیننده، نظارت کننده بر چیزی


دختر

عربی
راهبر/rāhbar/

راهنما، بلد راه، بلد


پسر

فارسی
راهبه/rahebe/

مقدس، عابد مسیحی گوشه نشین


دختر

عربی
راهین/rahin/

آموزنده


دختر

کردی
راوک/rāvak/

راوق صاف، لطیف و پالوده هر چیز، ( به مجاز ) راوق، صافی، پالونه، جام شراب، ( به مجاز ) شراب صاف و زل ...


دختر

فارسی، عربی
راوی/rāvi/

نقل کننده ی حدیث و حکایت، ( در قدیم ) آن که شعر شاعری را در بارگاه حاکمان یا در بازار برای مردم می ...


پسر

عربی
راویز/rāviz/

نام یک درخت، ( اَعلام ) نام درختی معروف به اشترخار یا اشترغار، خارشتر


پسر، دختر

فارسی

طبیعت
راویژ/ravizh/

تدبیر


پسر

کردی
راویس/rāvis/

صاحب جاه و جلال، دارای شکوه و شوکت، ( اَعلام ) نام جایی در جنوب ایران ( خوزستان )


دختر

فارسی
راوین/ravin/

دارای شکوه و شوکت


پسر

فارسی
راکان/rakan/

نام محلی در کنار راه قزوین و همدان


پسر

فرانسوی
راکع/rāke‛/

رکوع کننده، خم شونده، سرفرودآورنده، فروتنی کننده


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
راکعه/rāke‛e/

دختر رکوع کننده و فروتن، ( مؤنث راکع ) دختر رکوع کننده


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
رای مند/raymand/

صاحب نظر و دانا


پسر

فارسی
رایا/rāyā/

آن که خداوند به او توجه دارد، ( رای = فکر، اندیشه، تأمل + الف ( اسم ساز ) )، ( به مجاز ) فکر و اندی ...


پسر

عبری
رایان/rayan/

نام کوهی در حجاز، راهنما


دختر، پسر

عربی، فارسی
رایبد/ray-bod/

دانشمند، حکیم، دانا، به ضم ب، خداوندگار خرد، مرکب از رای به معنای دانش و خرد و بد پسوند ملکیت


پسر

کردی، فارسی
رایحه/rāyehe/

بوی خوش، بوی خوب، بو


دختر

عربی
رایسا/raysa/

اندیشه


دختر

فارسی
رایمن/rayman/

فرد دانا و باهوش


پسر

فارسی
رایمون/raymon/

پسر باهوش، ریشه ی گیلکی دارد و به معنی پسر باهوش است


پسر

فارسی، گیلکی
رایموند/rymond/

پسر عاقل و دانا


پسر

فارسی
راینا/rayna/

سرود خداوند


دختر

عبری، لاتین
راینیک/raynik/

اندیشه نیک


پسر

فارسی
رایکا/rāikā/

محبوب، مطلوب، ریکا، ( گیلکی ) ( = ریکا ) به معنی پسر، محبوب و مطلوب


پسر، دختر

فارسی، مازندرانی
راییکا/rayika/

پسندیده و دوست داشتنی


دختر

فارسی
ربن

یکدست یک اندازه ( نگارش کردی


پسر

کردی
ربکا/rebeka/

راستی و درستی


دختر

اوستایی
ربین/rabin/

راه شناس


پسر

کردی
رجب/rajab/

نام ماه هفتم از سال قمری


پسر

عربی
رحمه/rahme/

مهربانی، نام همسر ایوب ( ع )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
رخ افروز

روشن کننده چهره، شادی آور


دختر

فارسی
رخ فروز/rokh foruz/

شادی آور و موجب روشنی چهره، ( در گاه شماری ) روز هفتم از هر ماه شمسی، روز هفتم از ماههای ملکی


دختر

فارسی
رخام/rokhām/

سنگ سپید، سنگ سپید و نرم


پسر

فارسی

طبیعت
رخامین/rokhamin/

از جنس رخام، سنگ سفید، رخام ( عربی ) + ین ( فارسی ) از جنس رخام


دختر

فارسی، عربی
رخسار/rokhsar/

چهره، صورت، گونه


دختر

فارسی
رخشا/raxšā/

درخشان، ( = درخشان )


دختر

فارسی
رخشاد/rox šād/

متبسم، با شور و نشاط، صفت آن که پیوسته شاد و خوشحال است، خشرو، دارای چهره شاد و گشاده


دختر

فارسی
رئو

مهربان، عاطفه، از نامهای خداوند


پسر

عربی
رؤیا/ro’yā/

( عربی ) خواب، آنچه در خواب بینند، ( به مجاز ) چهره ی زیبا و مطلوبی است که در عالم خواب دیده شود، ر ...


دختر

عربی
روان مهر/ravān mehr/

ویژگی کسی که دارای جان و روح مهربان است، ( روان = جان، روح، مهر= محبت، دوستی، مهربانی )، کسی که روح ...


پسر

فارسی
روانبخش/ravan-bakhsh/

روح بخش، جان بخش، از صفات پروردگار


پسر

فارسی
روانشید/ravān šid/

جان چون خورشید، روح چون آفتاب، ( به مجاز ) جان و روان پاک و مبرا را گویند


دختر

فارسی
روبینا/robina/

یاقوت قرمز


دختر

لاتین
روپاک/ropak/

دختر زیبا چهره


دختر

فارسی
روپیا/rupiya/

زیبا


دختر

سانسکریت
روچیار/ručyār/

آفتاب، زمانه، روزگار، ( کردی ) ( = روجیار، rojyār ) آفتاب


پسر

کردی

کهکشانی
روحان/rohan/

پاک و مقدس


پسر

فارسی، عربی
روحیه/ruhiyye/

حالات روانی یک فرد


دختر

عربی
رودا/rudā/

منسوب به رود، نغمه، آهنگ، سرود، ( رود= نغمه، فرزند، ا ( پسوند نسبت ) )


دختر

عربی
رودک/rudak/

پسر دوست داشتنی و محبوب، ( رود= فرزند به ویژه پسر، ک/، ak/ ( پسوند تحبیب و نسبت ) )، ( اعلام ) نامِ ...


پسر

فارسی
روزافزون

آنچه روز به روز بر آن افزوده می شود، روز به روز پیشرفت کننده، نام دختر کانون، سپهسالار ماچین در داس ...


دختر

فارسی



انتخاب نوع اسم

انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسر با راسم دختر با ر