دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ معین با حرف م - صفحه 31
مرتجع
مرتجل
مرتجلا
مرتحل
مرتد
مرتدع
مرتزق
مرتسم
مرتشی
مرتضوی
مرتضی
مرتع
مرتعب
مرتعش
مرتغب
مرتفع
مرتفع ساختن
مرتقب
مرتهن
مرتکب
مرتکز
مرتیکه
مرثیه
مرج
مرجان
مرجانه
مرجب
مرجح
مرجز
مرجع
مرجعیت
مرجل
مرجو
مرجوح
مرجوع
مرجوم
مرح
مرحب
مرحبا
مرحل
مرحله
مرحله دار
مرحمت
مرحوم
مرحومه
مرخشه
مرخص
مرخصی
مرخم
مرخی
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36