دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ معین با حرف م - صفحه 17
متکحل
متکدی
متکرر
متکسر
متکفل
متکلف
متکلم
متکون
متکی
متکیف
متیقظ
متیقن
متیل
متیمن
متین
متینگ
مثاب
مثابت
مثابرت
مثابه
مثافنت
مثال
مثال دادن
مثالب
مثاله
مثانه
مثانی
مثبت
مثبوت
مثردیطوس
مثقال
مثقب
مثقل
مثقوب
مثقول
مثل
مثل اوردن
مثل زدن
مثلا
مثلث
مثلثات
مثله
مثله کردن
مثمر
مثمن
مثنوی
مثنی
مثوبت
مثول
مثوی
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22