دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ معین با حرف م - صفحه 16
مته
متهاجم
متهافت
متهاون
متهتک
متهجد
متهم
متهور
متهورانه
متواتر
متوارد
متواری
متوازن
متوازی
متواصل
متواضع
متواضعانه
متواطی
متوافق
متوالی
متوجه
متوحد
متوحش
متورط
متورع
متورم
متوسد
متوسط
متوسل
متوشح
متوضا
متوطن
متوغل
متوفر
متوفی
متوقد
متوقع
متوقف
متولد
متولی
متون
متوهم
متوکل
متکا
متکاثر
متکاثف
متکافی
متکامل
متکبر
متکثر
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21