دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ معین با حرف م - صفحه 14
متفحص
متفرج
متفرد
متفرع
متفرعن
متفرق
متفرقه
متفطن
متفق
متفقا
متفقه
متفنن
متفکر
متقابل
متقابلا
متقادم
متقارب
متقارع
متقارن
متقاصر
متقاضی
متقاطر
متقاطع
متقاعد
متقال
متقبل
متقدم
متقرب
متقسم
متقلب
متقلد
متقن
متقوم
متقی
متقیظ
متل
متلازم
متلاشی
متلاصق
متلاطم
متلاقی
متلالی
متلبس
متلذذ
متلف
متلفظ
متلمذ
متلهف
متلون
متلک
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19