دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ معین با حرف ز - صفحه 9
زنگ زدن
زنگار
زنگاری
زنگدار
زنگدان
زنگل
زنگلیچه
زنگوله
زنگی
زنگی مزاج
زنگیچه
زنمه
زنندگی
زننده
زنهار
زنهاری
زنودن
زنویه
زنوییدن
زنیان
زنینه
زنیکه
زه
زه بند
زه زدن
زه گرفته
زه کردن
زه کشی
زه کشیدن
زهاب
زهاد
زهادت
زهار
زهازه
زهتاب
زهد
زهدان
زهدان نهادن
زهر
زهرا
زهراب
زهرابه
زهراگین
زهرباد
زهربار
زهرچشم
زهرخند
زهره
زهره باختن
زهره داشتن
5
6
7
8
9
10
11
12
13