در دینگوئندر راستایدر رزهدر رزه اودر رفتن عضوی از بدن خصوصا اندام غضروف و مفاصلدر رفتن کتفدر رمنیدهدر رهادر رهدندر رودر روادر روهدر ریدندر ریزادر ریسستندر زادر زماندر زنیکدر زنییندر ستیزدر شیون استفاده شدندر غربتدر غرهدر غیراینصورتدر فکردر گادلهدر گادله هاکردندر گاشیندر گاوردر گل فرو بردندر لینگهدر مچدیدر معرضدر معرض دیددر معرض کامل کاری قرار دادندر مقابلدر موتدر مورد کسی حرف زدندر موضع قدرت قرار گرفتندر نجسندر نظر بودندر نظر گرفتندر نظر نگرفتن هیچ مردیدر نماشندر نهادر نهایت تلاشدر هادائندر هالهدر هانیندر هاکردن