یگان

/yegAn/

معنی انگلیسی:
command, units, [arith.] units, cohort

لغت نامه دهخدا

یگان. [ ی َ / ی ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) یکان. یک یک : پس یوسف ایشان را می خرید یگان و دوگان. ( ترجمه تفسیر طبری ج 3 ص 788 ). || تنها. فرد. منفرد. بی همتا. بی نظیر :
هرکه در این دیرخانه مرد یگان است
تا به دم صور مست درد مغان است
ور به دم صور با هش آید از آن درد
نیست مبارز که محبب تن و جان است
ذره اگر بی عدد به راه برآید
ذره که باشد چو آفتاب یگان است.
عطار.

فرهنگ فارسی

مخفف یک گان، یگان یگان: یک یک، یکایک، یک به یک
یک یک : پس یوسف ایشان را همی خرید یگان و دوگان .

فرهنگ معین

(یَ ) (ق . ) ۱ - بی نظیر، بی همتا، فرد. ۲ - از تقسیمات ارتش .

فرهنگ عمید

۱. (نظامی ) بخشی از یک سازمان نظامی که دارای افراد و تجهیزات برنامه ریزی شده و معین است، واحد.
۲. (صفت ) [قدیمی] یک عدد، یکی.
۳. (قید ) [قدیمی] یک یک، یک به یک، یکی یکی.

مترادف ها

unit (اسم)
عده، شمار، یکه، واحد، یک، یک دستگاه، یگان، عدد فردی

پیشنهاد کاربران

واحد، یگانه .
دسیمال یا دهگان از صفر تا نُه ( ۰ تا ۹ ) .
دوال از چپ براست به شکل" ال دو" یا دوگان از صفر تا یک ( ۰ تا ۱ ) .
اُکتال یا هشتگان از صفر تا هفت ( ۰ تا ۷ ) .
هگزادسیمال یا شانزدهگان از صفر تا F.
...
[مشاهده متن کامل]

خدایگان به شکل تفکیکی خدا یگان یعنی خدا واحد، یکتا و یگانه است. پادشاهان این لقب را برای خود شاید به این دلیل انتخاب نموده بوده باشند که توجه زیردستان به سمت آسمان و خدا در حین دعا کردن بسوی یگانگی و یکتایی و فرمانروائی مطلقه و افسار گسیخته خود آنان دوخته شود.
کوروش آسوده بخواب و رویاهای خوش بین که حضرت آقا در حال ورود و قرار است و ما در حال خروج و فرار!.

یگان ؛ یکان ، یگانه ، به معنی واحد مستقل و یکسان شده
یک ؛ یِکّه ، یکتا ، یگانه ، یکان ، یگان ، یوگا ، ایاک ، اَیاق ، یکدیگر
یوگا یوکا ؛ یکی شدن ، به هم پیوستن و یکی شدن و یکسان شدن با خالق یکتا ، به یگانگی رسیدن و یکتا شدن روح با تمرکز فکر و ایجاد آرامش و قدرت روحی ، واحد نمودن و تمرکز قوای فکری و عدم پریشانی ، یکه شدن و تنها کردن خود جهت ایجاد تمرکز و افزایش قدرت روحی و جسمی ، اتحاد قوای روحی و جسمی جهت متحد شدن با خالق یکتا ، متمرکز نمودن حواس چندگانه جهت رسیدن به آگاهی
...
[مشاهده متن کامل]

إِیَّاکُمْ : ترجمه در قرآن ( فقط شما ) منشعب از کلمه ی یک و یِکّه و یکتا
ایاک نعبد و ایاک نستعین ؛
کلمه ی ایاک در این آیه از قرآن که به معنی تنها تو را عبادت می کنیم و تنها تو را استعانت می کنیم می باشد در اینجا کلمه ی ایاک که به معنی ( تنها ) به زبان فارسی ترجمه و برگردان شده است در واقع از کلمه ی یکی بودن و یِکّه بودن خالق یکتا و خالق یگانه منشعب شده است.
( البته کلمه ی نستعین در این آیه از ریشه ی عِین ایجاد گردیده به معنی تنها تو را می بینم می باشد. کلمه ی عین مرتبط با کلماتی از قبیل عینک مُعَین عیان آینه و. . . می باشد. )
یاکینجا ؛ یاکین جا ، جا و مکان منحصر به فرد و یکتا
یاکین ، یاکی ؛ یکی ، یکتا ، یگانه
یاکیتا ؛ یکتا
یاکوزا ؛ یاکوس ، یکسان ، یکتا
یکسان ؛ همتراز شدن ، برابر شدن ، یکی شدن
یاک ؛ یکتا ، یکی بودن
ایاکورا ؛ یکتا و یگانه به معنی محل خاص و منحصر به فرد
ایاکوس ؛ منشعب از کلمه ی یک به معنی یکتا و یگانه صفتی برای پادشاهان و اشخاص نمره یک
اَیاق ؛ تغییر ریخت یافته ی کلمه ی ایاک منشعب از کلمه ی یک و یِکّه و یکتا و یگانه و. . . می باشد.
کلمه ی ایاک با ریخت اَیاق در اصطلاح اَیاق شدن به معنی یکی شدن و متحد شدن می باشد.
این اصطلاح برای زمانی استفاده می شود که دو نفر در دوستی به یکدیگر خو گرفته باشند و رابطه ی مستحکمی داشته باشند.

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

یگانیگانیگانیگان
در کوردی : یک= یی ( به یک یی گفته میشود )
و پسوند گان در کوردی پسوند جمع است .
گان =در کوردی معنی ها می دهد .
یگان =یکی ها =
و بهتر است بنویسیم :ییگان
واحد
واحد
گروه