یکگی

پیشنهاد کاربران

یَِکّگی:تنهایی. بی همراهی دیگری. تکی
نمونه:من یکّگی را دوست دارم. ( کلیدر ج۹ص۲۳۷۱ )
محمدجعفر نقوی
یکگّی/ yakkagi : تنهایی.
مانند: یکّگی و پریشانی نادعلی، مجالی به قدیر می داد تا خود را به او پینه کند.
کلیدر
محمود دولت آبادی
یَکَّگی/ yakkagi ( ا. مص. ) تنهایی، در تنهایی به سر بردن
...
[مشاهده متن کامل]

- گرگ تنها که به گلّه می زند.
واژه نامه ی گویش تون ( فردوس )
تالیف محمد جعفر یاحقی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی

بپرس