لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
کلا، یکهو، یک مرتبه، یکدفعه
پیشنهاد کاربران
من امروز فهمیدم احتمالا اصل این کلمه، یک گاه بوده.
زن داداش اسدالله خان تو فیلم پدر سالار از این کلمه استفاده کرد البته نه به معنای ناگهان بلکه به معنای یکبار
زن داداش اسدالله خان تو فیلم پدر سالار از این کلمه استفاده کرد البته نه به معنای ناگهان بلکه به معنای یکبار
یکهو: [ در تداول عامه ]یکمرتبه، ناگهان.
( ( یکهو بی حرکت ماند . بعد چشم های سبز برق زد . بعد مثل بچه تخسی که یواشکی دست دراز کند طرف نان خامه یی، ، دست دراز کرد طرف تلفن ، گوشی را برداشت. ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص16 . ) )
( ( یکهو بی حرکت ماند . بعد چشم های سبز برق زد . بعد مثل بچه تخسی که یواشکی دست دراز کند طرف نان خامه یی، ، دست دراز کرد طرف تلفن ، گوشی را برداشت. ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص16 . ) )
یکمرتبه
یک لحظه ، ناگهان