یکسونیدن

لغت نامه دهخدا

یکسونیدن. [ ی َ / ی ِ دَ ] ( مص جعلی مرکب ) یکسانیدن و برابر کردن. ( آنندراج ). هموار کردن وبرابر ساختن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به یکسون شود.

فرهنگ فارسی

به معنی یکسانیدن و برابر کردن هموار کردن و برابر ساختن

پیشنهاد کاربران

بپرس