یکسو کردن


معنی انگلیسی:
rectify

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱- فیصل دادن بپایان رساندن . ۲- یکطرفی کردن .

فرهنگ معین

( ~. کَ دَ ) (مص م . ) جدا کردن .

مترادف ها

rectify (فعل)
اصلاح کردن، برطرف کردن، جبران کردن، تصحیح کردن، یکسو کردن

فارسی به عربی

استقطاب

پیشنهاد کاربران

بپرس