یکسو نهادن

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱- فراموش کردن : از سر رکاکت رای حق جوار مبارک از یکسو نهد. ۲- به سویی نهادن چیز را.

پیشنهاد کاربران

یکسو نهادن ؛ رها کردن. ترک گفتن. کنارگذاشتن :
گفتار زیانست ولیکن نه مر آن را
تا سود به یکسو نهی از بهر زیان را.
ناصرخسرو.
ترک کردن، کناره گرفتن، دوری کردن، رها کردن، اعراض ، پرهیز
پا یک سو نهادن
یک سو نهادن : به کنار گذاشتن .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص334 ) .