یکتای. [ ی َ / ی ِ ] ( ص مرکب ) یکتا. یکتاه. متحد. موافق : چنان کرد سالار کو رای دیددلش با زبان شاه یکتای دید.فردوسی.و رجوع به یکتاه و یکتا شود.