یکتاپیرهن. [ی َ / ی ِ هََ ] ( ص مرکب ) یکتای پیراهن. یک لاقبا. || ( ق مرکب ) با پیرهنی تنها بر تن : شب قبای صبر دلها چاک شد چون آمدی همچو شمع خلوت فانوس یکتاپیرهن.ابوطالب کلیم ( از آنندراج ).ورجوع به یکتای پیراهن شود.