یک چشمه


معنی انگلیسی:
monocular, one-eyed, single - spanned

لغت نامه دهخدا

یک چشمه. [ ی َ / ی ِ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) ( از: یک + چشمه ) یک نمونه. بخشی. گوشه ای. انموذجی : یک چشمه از فنون کشتی گیری عرضه کرد.
- یک چشمه کار ؛ کار خوب و آراسته. ( آنندراج )( غیاث ).
- یک چشمه کردن ؛کنایه از زیب و زینت کردن. ( آنندراج ) :
عروس صبحدم یک چشمه کرده
به بام چارمین ایوان برآمد.
میرخسرو ( از آنندراج ).

یک چشمه. [ ی َ / ی ِ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ] ( ص نسبی ) ( از: یک + چشم + َه ) یک چشم. واحدالعین :
سحرگه که یک چشم یابد کلید
به آیین یک چشمه آید پدید.
نظامی.
مَسْحاء؛ زن یک چشمه. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

یک نمونه بخشی

مترادف ها

one-sided (صفت)
یک طرفه، یک جانبه، یک چشمه، یک پهلو، مغرضانه، طرفدارانه

monocular (صفت)
یک چشمه

پیشنهاد کاربران

بپرس