یک وری

/yekvari/

معنی انگلیسی:
awry, askew, aslant, crabwise, crisscross, crooked, edgeways, lateral, lopsided, oblique, sideways, skew-whiff, upset, cockeyed

لغت نامه دهخدا

یک وری. [ ی َ / ی ِ وَ ] ( ص نسبی ) یک سمتی. یک سویی. یک جهتی. متمایل به یک جهت.
- یک وری افتادن ؛ در تداول عوام ، به یک پهلو دراز کشیدن بر زمین. ( یادداشت مؤلف ).
- یک وری شدن کار ؛ فیصله یافتن بر یکی از دو صورت مخالف. به یکی از دو صورت استقرار یافتن. ( یادداشت مؤلف ).
- یک وری کردن کار ؛ فیصل دادن بر یکی از دو صورت مخالف. ( یادداشت مؤلف ).
- یک وری نگاه کردن ؛ به یک چشم نگریستن. ( یادداشت مؤلف ).
|| در تداول عوام ، کج. وریب. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

(صفت ) یکطرفی متمایل بیک جهت .

فرهنگ معین

( ~. وَ ) (ص نسب . ) یک طرفی ، متمایل به یک جهت .

گویش مازنی

/yak vari/ کج – اریب

مترادف ها

sidle (اسم)
یک وری

lopsided (صفت)
کج، بی قرینه، غیر متعادل، متمایل بیک طرف، یک وری

sideling (قید)
یک وری

sideways (قید)
یک وری

slantways (قید)
یک وری، بطور اریب

slantwise (قید)
یک وری، بطور اریب

sidelong (قید)
در کنار، یک وری، بطور اریب

فارسی به عربی

ثقیل الجانب

پیشنهاد کاربران

بپرس