دیکشنری
مترجم
بپرس
یک هفتم
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
یک هفتم. [ ی َ / ی ِ هََ ت ُ ] ( اِ مرکب ) هفت یک. سُبع. یک از هفت. رجوع به سُبع و هفت یک شود.
فرهنگ فارسی
هفت یک یک جزئ از هفت جزئ.
مترادف ها
seven
(صفت)
یک هفتم
seventh
(صفت)
یک هفتم
فارسی به عربی
سابعا , سبعة
پیشنهاد کاربران
هفت یک . [ هََ ی َ / ی ِ ] ( اِ مرکب ) یکی از هفت بخش چیزی . سبع. ( یادداشت مؤلف ) .
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها