یک مرتبه

/yekmartabe/

معنی انگلیسی:
once, suddenly, suddenly

لغت نامه دهخدا

یک مرتبه. [ ی َ / ی ِ م َ ت َ ب َ / ب ِ ] ( ق مرکب ) یک بار. ( یادداشت مؤلف ). یک دفعه. || ناگهان. فجاءةً. یک هو. ( یادداشت مؤلف ). || ( ص مرکب ) یک طبقه. یک اشکوبه. ( یادداشت مؤلف ). ساختمان که دارای یک طبقه باشد. رجوع به مرتبه شود.

فرهنگ فارسی

۱- یکدفعه ناگهان بغتا . ۲- (صفت ) ساختمانی که فقط دارای یک طبقه باشد.

مترادف ها

once (قید)
یکبار دیگر، سابقا، یک مرتبه، فقط یکبار، یکوقتی

right away (قید)
فورا، یک مرتبه

en masse (قید)
کلا، یکهو، یک مرتبه، یکدفعه

straight off (قید)
یک مرتبه، بلادرنگ

out of hand (قید)
یک مرتبه

holus-bolus (قید)
یک مرتبه، یکجا

فارسی به عربی

عندما , لفترة قصیرة , مجموعة

پیشنهاد کاربران

all at once
یک دفعه
ناگهان
یکهو، یهو، یکپا، یکباره ، به یک باره

بپرس