یک عاشقانه آرام. یک عاشقانه آرام عنوان رمانِ نادر ابراهیمی ( ۱۴ فروردین ۱۳۱۵–۱۶ خرداد ۱۳۸۷ ) نویسندهٔ ایرانی است. این کتاب برای اولین بار در سال ۱۳۷۴ در تهران توسط نشر روزبهان منتشر شد. [ ۱] [ ۲] در بهار سال ۱۳۹۷ این کتاب در لیست پرفروش ترین کتاب های طرح عیدانه کتاب[ ۳] و همچنین در لیست ۱۰ کتاب پرفروش طرح پاییزه ۱۳۹۷ و طرح تابستانه ۱۳۹۶ در قسمت کتاب های عمومی تألیفی، قرار گرفت. [ ۴] [ ۵] در سال ۱۳۹۱ این کتاب به صورت صوتی به مدت زمان ۵۱۰ دقیقه، به روایت پیام دهکردی و با آهنگسازی کریستف رضاعی توسط نشر نوین کتاب گویا منتشر شده است. داستان یک عاشقانه آرام در سال ۵۷ و در بحبوحه انقلاب ایران می گذرد. مردی گیلانی و اهل سیاست عاشق دختری آذری به نام عسل می شود که او هم یک انقلابی پرشور است. مرد معلم ادبیات و یک مبارز مخالف رژیم است، از همین رو، زندگی، خانه به دوشی را به آنها تحمیل می کند و داستان زندگی پر التهابشان آغاز می شود و تا انتها مبتنی بر روابط عاشقانه این دو پیش می رود. نادر ابراهیمی در این رمان عاشقانه با بیان داستانی خواندنی از زندگی یک زوج و در لابلای ماجراهای پیش آمده برای آن ها، با قلمی زیبا گفت وگوهای جذابی را خلق می کند که مخاطبش را به فکر وا می دارد و او را متوجه این موضوع می کند که نباید به عشق به چشم یک خاطره و عادت نگاه کرد. ابراهیمی در یک عاشقانه آرام، عاشقانه می نویسد و در پس این عاشقانه، مضامینی جهان شمول را به مخاطبان خود منتقل می کند. درواقع جهان بینی ای منعطف و قابل باور در قالب شخصیت های این کتاب وجود دارد که می توانیم خودمان را به خوبی به جای آن ها بگذاریم و حتی خود آنها بدانیم. از شخصیت های ساده و روشن این کتاب درس بگیریم و موسیقی زندگی خودمان را بنوازیم.
این رمان، تا کنون پنجاه و هشت بار تجدید چاپ شده است. [ ۶] [ ۷]
بخشی از کتاب یک عاشقانه آرام:
عاشق، یاغی ست؛ امّا یاغیانِ بزرگ، اصولی دارند.
زیبایی یاغیگری، فقط در حفظ همان اصول است.
عاشق، جدّی ست؛ امّا عبوس نیست.
عسل، بی خود از خویش، با صدای بلندِ شتابان گفت: اینطور نمی شود. اصلاً نمی شود. از سفرِ بلندِ رؤیا آمده یی. خوب است. عالی ست. شدنی، امّا، نیست. هر هفته وَ در تمام هفته های عُمرْ خود را تکرارکردن __ حتّی به زیباترین صورتِ ممکن __ زندگی مان را مملو از کسالتی مرگبار خواهدکرد، و ما را «خسته از بی رنگیِ تکرار». چارچوب. هر قدر چارچوبی که به کار می بری بزرگ باشد __ به خیالِ خودت برای وسعتِ میدانِ عمل __ بومِ بودنِمان را سخت تر و بی رحمانه تر به صلیب می کشد __ از چار سو. این، خویشتن را با بهترین دارِ دنیا به دارآویختن است. خویشتن را به داری آهنین و استوار آویختن. [ ۸] [ ۹] [ ۱۰]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین رمان، تا کنون پنجاه و هشت بار تجدید چاپ شده است. [ ۶] [ ۷]
بخشی از کتاب یک عاشقانه آرام:
عاشق، یاغی ست؛ امّا یاغیانِ بزرگ، اصولی دارند.
زیبایی یاغیگری، فقط در حفظ همان اصول است.
عاشق، جدّی ست؛ امّا عبوس نیست.
عسل، بی خود از خویش، با صدای بلندِ شتابان گفت: اینطور نمی شود. اصلاً نمی شود. از سفرِ بلندِ رؤیا آمده یی. خوب است. عالی ست. شدنی، امّا، نیست. هر هفته وَ در تمام هفته های عُمرْ خود را تکرارکردن __ حتّی به زیباترین صورتِ ممکن __ زندگی مان را مملو از کسالتی مرگبار خواهدکرد، و ما را «خسته از بی رنگیِ تکرار». چارچوب. هر قدر چارچوبی که به کار می بری بزرگ باشد __ به خیالِ خودت برای وسعتِ میدانِ عمل __ بومِ بودنِمان را سخت تر و بی رحمانه تر به صلیب می کشد __ از چار سو. این، خویشتن را با بهترین دارِ دنیا به دارآویختن است. خویشتن را به داری آهنین و استوار آویختن. [ ۸] [ ۹] [ ۱۰]
wiki: یک عاشقانه آرام