یک طرفه

/yektarafe/

برابر پارسی: یکسویه

معنی انگلیسی:
one-way, unilateral, sideways, one-sided, unrequited

لغت نامه دهخدا

یک طرفه. [ ی َ / ی ِ طَ رَ ف َ / ف ِ ]( ص نسبی ) منسوب به یک طرف. یک سویه. || دراصطلاح راهنمایی رانندگی ، خیابان یا کوچه ای را گویندکه وسایط نقلیه تنها از یک سو حق ورود بدان دارند وورود از طرف مقابل ممنوع است. || از یک جهت. که فقط رعایت یک طرف شده باشد. که به سود یا به زیان یکی از دو طرف باشد: قضاوت یک طرفه نباید کرد.
- یک طرفه کردن کار خود را ؛ آن را تسویه کردن. حل و فصل آن به طور قطع.

فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱- ازیک جهت که فقط رعایت یک طرف شده باشد بدون رعایت طرف دیگرکه بسود یا بزیان یکی از دو طرف باشد : قضاوت یکطرفه نباید کرد. ۲- که تنهااز یک طرف آن توان داخل شد : خیابان یکطرفه.

فرهنگ معین

( ~. طَ رَ ف ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) ۱ - از یک جهت ، که فقط رعایت یک طرف شده باشد بدون رعایت طرف دیگر. ۲ - خیابانی که فقط از یک سوی آن می توان رفت .

واژه نامه بختیاریکا

تِیور؛ یه نَری

مترادف ها

ventricose (صفت)
باد کرده، شکم دار، متورم، یک طرفه

ex parte (صفت)
یک طرفه، یک جانبه

unilateral (صفت)
یک طرفه، یک جانبه، یک سویه، یک ضلعی، تک سویه

sideway (صفت)
فرعی، غیر مستقیم، از پهلو، یک طرفه

overhand (صفت)
یک طرفه، دست به بالا، از پایین به بالا، ترکی دوزی

one-sided (صفت)
یک طرفه، یک جانبه، یک چشمه، یک پهلو، مغرضانه، طرفدارانه

one-way (صفت)
یک طرفه، یک جانبه، یک راهه

فارسی به عربی

أٌحادِی الجانِب
وَحیدُ الاتِّجاه (ذُواتِّجاهٍ واحِد )

پیشنهاد کاربران

بپرس