یک طرف. [ ی َ / ی ِ طَ رَ ] ( اِ مرکب ، ق مرکب ) یک سو و یک کناره و در یک کنار. ( ناظم الاطباء ). - یک طرف افتادن ؛ مقابل شدن. طرف شدن. ( آنندراج ). - یک طرف شدن ؛ یک طرف افتادن. مقابل شدن. طرف شدن. ( غیاث ).
فرهنگ فارسی
یک سو یک جانب ازسویی ازجانبی : یک طرف دستبرد مالیه یک طرف گیر و دار نظمیه. (بهار )