یک سویه
/yeksuye/
لغت نامه دهخدا
- یک سویه کردن ؛ یکسو کردن. یکسو ساختن. فیصل کردن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به ترکیب یکسو کردن در ذیل مدخل یکسو شود.
فرهنگ فارسی
مترادف ها
یک طرفه، یک جانبه، یک سویه، یک ضلعی، تک سویه
یک سویه، یک جهته، یک جهتی، دارای یک جهت، تک سوی
فارسی به عربی
وَحیدُ الاتِّجاه (ذُواتِّجاهٍ واحِد )