- یک ساله راه ؛ راهی که به یک سال توان پیمود :
شنیدم به میزان یک ساله راه
بکرد از بلندی به پستی نگاه.
سعدی.
|| به مدت یک سال. برای یک سال : بیاورد گردان کشورْش را
درم داد یک ساله لشکرْش را.
فردوسی.
بیابان و یک ساله دریا و کوه برفتیم با داغ دل یک گروه.
فردوسی.