یک راست

/yekrAst/

معنی انگلیسی:
straight, direct, right, straight

لغت نامه دهخدا

یک راست. [ ی َ / ی ِ ] ( ق مرکب ) مستقیم. مستقیماً. یک سر. بدون تمایل به چپ و راست. ( یادداشت مؤلف ): یک راست به طرف او رفت. || بی تأمل. بی تردید.

فرهنگ معین

( ~. ) (ق . ) (عا. ) ۱ - بی درنگ ، بدون مقدمه . ۲ - مستقیم .

فرهنگ عمید

مستقیم و بدون تمایل به این طرف و آن طرف.

مترادف ها

straight (قید)
راست، مستقیما، یک راست

sheer (قید)
یک راست، بکلی، بطور عمودی

smack (قید)
کاملا، یک راست

directly (قید)
راست، بی درنگ، مستقیما، سر راست، یک راست

straight away (قید)
یک راست، بلادرنگ

straight-out (صفت)
بی پرده، رک، راست حسینی، یکراست

straight-line (صفت)
مستقیم، صاف، یکراست، بخط مستقیم، دارای خط مستقیم

فارسی به عربی

مطلق
صفعة , مباشرة

پیشنهاد کاربران

بپرس