این اصطلاح که دعوت به یگانگی و اتحاد می کند، یادآور می شود که از یک نفر به تنهایی کاری بر نمی آید.
مولانا در این مورد در مثنوی می سراید:
هیچ بانگ کف زدن آید به در
از یکی دست تو، بی دست دگر؟
... [مشاهده متن کامل]
و شاعر گمنام دیگری هم می سراید:
دست چپم به جاست، اگر نیست دست راست
اما هزار حیف که یک دست بی صداست
امّا معروف ترین شاهد شعری این اصطلاح را می توان در شعر ( قایق ) نیما یوشیج یافت:
من چهره ام گرفته
من قایقم نشسته به خشکی
مقصود من زحرفم معلوم بر شماست
یکدست بی صداست!
من، دست من کمک ز دست شما می کند طلب. . .
پیرایه یغمایی
مولانا در این مورد در مثنوی می سراید:
هیچ بانگ کف زدن آید به در
از یکی دست تو، بی دست دگر؟
... [مشاهده متن کامل]
و شاعر گمنام دیگری هم می سراید:
دست چپم به جاست، اگر نیست دست راست
اما هزار حیف که یک دست بی صداست
امّا معروف ترین شاهد شعری این اصطلاح را می توان در شعر ( قایق ) نیما یوشیج یافت:
من چهره ام گرفته
من قایقم نشسته به خشکی
مقصود من زحرفم معلوم بر شماست
یکدست بی صداست!
من، دست من کمک ز دست شما می کند طلب. . .
پیرایه یغمایی