یک جهت


مترادف یک جهت: هم آهنگ، همرس، یک سو

معنی انگلیسی:
unanimous

لغت نامه دهخدا

یک جهت. [ ی َ / ی ِ ج َ هََ ] ( ص مرکب ) که دارای جهت واحد باشد. || یکتادل. صافی دل. یکدل. بی تردید و مصمم وبا نیت جزم : بر این عزم از دارالسلطنه هرات اوراق و احمال و خاصان و یک جهتان را همراه داشته متوجه صوب قیصار و میمنه و نواحی بلخ گردید. ( لباب الالباب ص 529 ). که ما بندگان مجموع در مقام خدمتکاری وطاعت گزاری یکدل و یک جهتیم. ( ظفرنامه یزدی ). خاصان و یک جهتان را همراه داشته. ( تذکره دولتشاه ص 529 ).

فرهنگ فارسی

(صفت ) که دارای جهت واحدباشد. ۲- صمیم و خودمانی : ... اما دوستان و یک جهتان بابا عبدل میگویند. ۳- بی تردید دارای نیت جزم : که ما بندگان مجموع در مقام خدمتکاری و طاعتگزاری یکدل و یک جهتیم .

فرهنگ عمید

همراه و همدل، دارای یک قصد و نیت.

جدول کلمات

یکسو

پیشنهاد کاربران

یکجهت:
موافق، متفق، همدل و هم سو، همساز و هماهنگ، هم فکر و هم عقیده، هم مشرب
به حق صحبت دیرین که هیچ محرم راز - به یار یکجهت حقگزار ما نرسد ( حافظ )

بپرس