یک تخته ی کسی کم بودن

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاح -> یک تخته ی کسی کم بودن
عقل کسی کم بودن؛ خُل / شیرین عقل بودن
مثال:
اوایل با آن دک وپزش احترام بعضی ها را جلب می کرد، اما بعد از مدت کوتاهی همه فهمیدند که یک تخته اش کم است.
توضیح:
نیز ← «عقل کسی پارسنگ بردن / برداشتن»

پیشنهاد کاربران

He has a screw loose
The lights are in but nobody is home
از مخ معاف بودن: [عامیانه، کنایه ] دیوانه بودن .

بپرس