یپرم

لغت نامه دهخدا

یپرم. [ ی ِ رِ ] ( اِخ ) یفرم خان ارمنی ، در حدود سالهای 1865 تا 1869 م. در روستای بارسون از توابع گنجه در خانواده کارگر تنگدستی زاده شد. تحصیلات منظمی نکرد. در 16سالگی با توطئه گران مسلح آشنا شد. به سال 1887 م. هنگامی که به اتفاق یک دسته 25 نفری می خواست به خاک عثمانی بگریزد در مرزگرفتار مرزداران روسی شد و به سیبری تبعید گردید. پس از آن که سه سال در سیبری بود با سه تن از دوستانش از آنجا فرار کرد. چندی به ژاپن رفت و سپس بطور مخفی به ارمنستان مراجعت کرد و به عضویت حزب داشناکسیون درآمد و به عنوان معلم ورزش در قراجه داغ اقامت گزید و سپس به تبریز رفت ( 1317 هَ. ق. / 1901 م. ) و از آنجا به گیلان عزیمت نمود و در جزء سپاهیان محمد ولیخان سپهدار اعظم برای گرفتن تهران به همراه وی از رشت به تهران رهسپار شد و پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه به ریاست پلیس منصوب شد و در اردوئی که به سرکردگی جعفرقلی خان سردار بهادر ( سردار اسعد ) مرکب از دویست نفر بختیاری برای رفعیاغیان به آذربایجان فرستاده می شد یپرم نیز سرکردگی پنجاه مجاهد را بر عهده داشت. یپرم در جنگ با یاغیان رشادت بسیار از خود نشان داد. یپرم به سال 1330 هَ. ق. ( 1291 هَ. ش. ). در جنگی که با سالارالدوله و هواخواهان او در نواحی غرب درگرفت کشته شد و جنازه اش را با تشریفات به تهران آوردند و در مدرسه ارامنه ( داویدیان واقع در خیابان قوام السلطنه ) مدفون گردید.( از شرح حال رجال ایران ، تألیف بامداد ج 4 ص 475 ).
مؤلف لغت نامه در یادداشتهای خود درباره این مرد نوشته اند: «مردی آزادی خواه ، شجاع ، بی غرض ، بلندنظر، با قیافه باز و روشن و دلکش و مردانه بود. این مرد بالتمام یک مرد مسلکی بود که جز پیشرفت آزادی بهیچ چیز از مال و جاه بستگی نداشت.در شجاعت مثل اعلی بود. متین و باجزم بود. صفای دل او از قیافه باز و روشن و چشمان راستگوی او خوانده میشد». و نیز رجوع به تاریخ مشروطیت ایران تألیف احمد کسروی شود.

فرهنگ فارسی

از ارامن. ترک . نزدیکی شهر گنجه متولد شد و پس از آنکه بحد رشد رسید به دستهای از شورشیان ارمنی که در نظر داشتند به خاک عثمانی بروند پیوست ولی ماموران سرحدی روسی او را دستگیر کردند و به سیبریه فرستادند . یپرم پس از مدتی از سیبریه گریخت و به ژاپن رفت و از آنجادرسال ۱۳۱۷ ه.ق . به ایران آمد. وی ابتدا در (( قراچه داغ ) ) به آموزگاری مشغول شد و سپس در سال ۱۳۱۹ ه.ق . به تبریز و از آنجا به قزوین و رشت رفت و و در رشت به کوره پزی و بنائی پرداخت و ضمنا وارد جمعیت ارامنه بهنام (( داشناکسیون ) ) گردید. درسال ۱۳۲۶ ه.ق . زمانی که در گیلان شورش پدید آمد از طرف جمعیت مزبور مامور همکاری با انقلابیون گردید و با عبدالحسین معزالسلطان ( سردارمحی ) و علیمحمد تربیت کمیت. پنهانی (( ستار ) ) را تشکیل داد و همینکه سپهدار تنکابنی وفاداری خود را نسبت به مشروطیت اعلام داشت فعالیتهای کمیت. ستار را علنی کرد و چون مشروطه خواهان بر رشت مسلط شدند یپرم و مجاهدان در ربیع الثانی ۱۳۲۷ ه.ق . روانه تهران گردیدند. پس از فتح پایتخت یپرم به ریاست شهربانی منصوب گردید و در جنگ با پسر رحیم خان و ارشد الدوله و اطرافیان سالارالدوله شرکت کرد و عاقبت در قلع. شورج. همدان در ماه شعبان ۱۳۳٠ ه.ق به قتل رسید .

پیشنهاد کاربران

بپرس