یوشع بن نون

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] حضرت یوشع بن نون از پیامبران بنی اسرائیل و جانشین حضرت موسی علیه السلام و از فرزندان افرائیم بن یوسف بود.
احتمالاً متولد شده در جوشن مصر - سرزمین کنعان (اسرائیل فعلی) - جلجال - شکیم.
حدوداً بین سالهای 1490 تا سال 1380 قبل از میلاد عیسی مسیح علیه السلام.
یوشع فرزند نون، نون از افرایم، افرایم فرزند یوسف، یوسف فرزند یعقوب، یعقوب فرزند اسحاق، اسحاق فرزند ابراهیم، ابراهیم فرزند تارح، تارح فرزند ناحور، ناحور از نسل سام، سام فرزند نوح، نوح از نسل خنوخ، خنوخ از نسل انوش، انوش فرزند شیث و شیث فرزند آدم و آدم توسط دستهای خدای زنده و بزرگ خلق شد.
پس از موسی علیه السلام مدت سی سال زنده بود، کار بنی اسرائیل را سامان بخشید و به پیشوایی او بنی اسرائیل به جنگ عمالقه رفتند و شهر اریحا و سرزمین فلسطین را فتح کردند. بنا به کتاب مقدس وی از پیامبران بنی اسرائیل و جانشین موسی بود. عبور بنی اسرائیل از رود اردن تحت فرماندهی وی انجام گردید.
صحیفه یوشع نیز منسوب به اوست. او از نسل افرایم فرزند یوسف بود و جزء ۱۲ نفری بود که موسی برای بازرسی سرزمین موعود فرستاد و پس از بازگشت به همراه کالیب تنها کسانی در میان بنی اسرائیل بودند که آماده جنگ برای فتح سرزمین موعود بودند ولی چون قوم از جنگ برای خدا ترسیدند و از دستور خدا سرباز زدند و قصد سنگسار آنها و موسی را کردند خدا آنها را چهل سال در صحرا سرگردان کرد.
و پس از آن از میان ۶۰۰ هزار مرد بالای بیست سال بنی اسرائیل، کالیب و یوشع، تنها کسانی بودند که به کنعان وارد شدند. مشابه همین داستان بدون ذکر نام یوشع و با اشاره به دو نفری که قوم خود را به جنگ دعوت می کردند عیناً در قرآن (کتاب دینی مسلمانان) نیز آمده است. البته به عقیده مسلمانان، طبق حدیثی از «محمد بن عبدالله» هم ضمن یادآوری این مطلب، از جمعیت ۶۰۰ هزار نفری بنی اسرائیل و نام یوشع بن نون و کالب بن یافنا به عنوان تنها دو نفری که غیر از موسی و هارون دعوت خدا را پذیرفته اند ، سخن رفته است.
در قرآن از جوانی که در زمان ملاقات با خضر همراه موسی بوده است یاد شده است که به عقیده بسیاری از مفسرین اسلام او یوشع بن نون بوده است. همچنین در برخی احادیث نام دیگر یوشع بن نون، ذوالکفل گفته شده است که دو بار در قرآن آمده است. در احادیث اسلامی یوشع بن نون از جمله کسانی است که در زمان ظهور مهدی رجعت کرده و مانند عیسی در کنار او خواهد بود.

دانشنامه آزاد فارسی

یوشَعِ بْن نون
(یا: یشوع) یکی از دوازده سالاری بود که از طرف حضرت موسی (ع) برای تجسس به فلسطین فرستاده شد. او نقیب و مصاحب حضرت موسی (ع) و مشوق و پیشوای بنی اسرائیل در فتح فلسطین بود و در سورۀ کهف از او به فتی (جوانمرد، مرد جوان) یاد شده است.

پیشنهاد کاربران

Jeschua ؛ Jeschu ؛ Josua ؛ Jehosua ؛ Jehuschua و چند فرم دیگر.
با تلفظ های جیشوا ؛ جیشو؛ جوسوا؛ جی هو سوا ؛ جی هو شوا و یا : یِشوا ؛ یِشو ؛ یوزوا ؛ یوهوسوا ؛ یوهوشوا.
در زبان آلمانی حرف ( J ، j ؛ اولی کوچک و دومی بزرگ ) یوت تلفظ و بیان میشود و در کلمات نقش حرف ی در زبان فارسی را بازی میکند و در زبان انگلیسی جَی و نقش حرف ج را.
...
[مشاهده متن کامل]

این نام به معنای نجات، رهائی و کمک تعریف گردیده و ریشه آن را عبری - آرامی تعیین نموده اند.
از دیدگاه فردی من، این نام از چند کلمه به شکل زیر ساخته شده و دارای معانی دیگری بوده است:
پیشوند جی در زبان فارسی قدیم و آرامی و زبان قوم ماد معادل جا در زبان قوم پارس بوده و پسوند شوا ریشه در مصدر شوئیدن یا شستن داشته و لذا نام جیشوا و مخفف آن جیشو در اصل و ریشه به معنای شوینده یا پاک کننده جا یا مکان بوده.
جوسَوا و جوشوا: پیشوند Jo با تلفظ جو دارای دو معنا بوده ؛ یکی جویبار و دیگری جوئیدن یا جُستن و پسوند سَوا به معنای جدا و شوا یعنی شستن. لذا نام جوسوا دارای دو معنا بوده؛ یکی جویبار جدا و دیگری بجوی بطور جدا یا جداگانه پویا و جویا باش. نام جوشوا هم دارای دو معنا بوده؛ یکی شوینده یا پاک کننده جوی و دیگری جویای شستن و پاک کردن بودن یعنی رعایت کننده نظافت و بهداشت.
جی هو سوا : یعنی جا یا مکان هو جدا می باشد و جی هو شوا به معنای شوینده یا پاک و نظافت کننده جا یا مکان هو یعنی معبد یا عبادتگاه.
کلمه هو نام خدای پدر در زبان و فرهنگ قوم ایلام بوده که بعدا از طرف قوم اکّد اقتباس و به " یاهو " تحول یافته و سپس در زبان عِبری به یَهوَه تغییر شکل یافته و بسوی شرق به اهو تبدیل شده و سپس پسوند را به آن افزوده گردیده و به شکل اهورا درآمده و بعدا پسوند مَزِدا هم به آن ملحق گردیده و در قالب اهرامَزِدا در آمده به معنای: هو اولیه یا ایلامی را از خاطره پاک نکن بلکه آنرا به یاد داشته باش.
مترجمین و مفسرین پیرو دین مسیحیت معتقدند که نام Jesus ریشه در نام جیشو دارد به معنای نجات دهنده و شفابخش و کمک کننده و یاری رسان، همان سوشیانت زرتشتیان و مِسّیا و ماشیاخ قوم یهود. اما از دیدگاه فردی من این نام به زبان اقوام آرامی و ماد و پارس از دو کلمه ساخته شده ؛ یکی جی ( Je ) به معنای جا یا مکان و دیگری سوز ( sus ) که ریشه در مصدر سوزاندن داشته. لذا این نام به زبان آرامی مریم و یوسف به معنای سوزاننده ی جا یا مکان بوده و به زبان تمثیل یا نمادین به معنای ضد عفونی کننده محل زیست جسمانی و فکری و یا پاک کننده جّو یا فضای معنویت باوری، اعتقادی و ایمانی از اباهامات و اوهامات و خرافات.
در آن زمان پس از مردن جُزامیان، لباس ها و جای زیستن آنها احتمالا به کمک آتش سوزانده و ضد عفونی میگردیده تا بیماری به دیگران سرایت نکند. شاید به علت معنای این نام، یوهانِس غسل دهنده ( پسر زاخاریا و پسر خاله ماریا یا مریم مادر ایسا ) به مردم میگفته: من شما را با آب غسل میدهم، اما آنکه بزودی خواهد آمد، پس از من شما را با آتش غسل خواهد داد. به این معنا که شستشوی روان های بار دار شده از گرد و غبار خطا و گناه و پاکیزه نمودن آنها به کمک آب کامل نمی باشد بلکه به کمک آتش با هدایت روح مقدس.
نام فرزند یوسف ( که جیشو یا جیشوا دستیار و جانشین موسا گویا فرزند یا نوه ی وی بوده باشد ) با حروف لاتین به شکل Ephraim با تلفظ افرائیم به زبان آلمانی، از سه جزء ساخته شده ؛ اف یعنی حرف ف و را علامت یا نشان مفعول بی واسطه و پسوند ایم، یعنی هستیم. لذا این نام به زبان یوسف به دو شکل زیر تلفظ و بیان میشده : فَرا ایم و یا فرایَم. اولی یعنی ما فرا یا بالا هستیم و دیگری در خطاب به فرزند به معنای فرائی یا بالائی من یا فرا تر و بالا تر از من. یوسف این نام را در اقتباس از لقب شاهان یا فرمانرویان مصر بر روی فرزند خود گذاشته است. Phrao با تلفظ فرااو به معنای او در فرا یا بالا. بن نون به معنای بنیاد نکته یا نقطه ( احتمالا حرف نون اشاره به حرف اول نام نوآه یا نوح داشته ) و یا به معنای؛ فرزند نان.
ما ایرانیان به ویژه مسلمانان ایرانی تاکنون به لسان قرآنی با لقب فرمانروایان یا سلسله پادشاهان مصر آشنا بوده ایم به شکل های مفرد و جمع فرعون و فراعنه و با تلفظ ریشه ای و معنای اصلی آن عنوان یا لقب که فارسی بوده، بیگانه هستیم. آیا قبل از ورود دین اسلام به ایران، لقب پادشاهان مصر فرعون بوده یا چیز دیگری؟