یوس

لغت نامه دهخدا

یؤس. [ ی َ ءُ / ی َ ئو ] ( ع ص ) یؤوس. مرد نومید. ( ناظم الاطباء ). نومید. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ) : اًنه لیؤس کفور. ( قرآن 9/11 )؛ مردم به راستی نومید است ناسپاس. ( کشف الاسرار ج 4 ص 350 ). واًن مسّه الشر فیؤس قنوط. ( قرآن 49/41 )؛ و اگر بدبدو رسد بداندیش بود نومید. ( کشف الاسرار ج 8 ص 535 ).

یوس. ( اِ ) شریعت را می گویند. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

شریعت را می گویند

پیشنهاد کاربران

تفحص
پیرو - پیرو فلسفه و مرام . . . معمولا بعنوان پسوند بکار میرود ( از یونانی به فارسی وارد شده است.

بپرس