یوزیدن

لغت نامه دهخدا

یوزیدن. [دَ ] ( مص ) جستن و جهیدن و برجستن. ( ناظم الاطباء ). || طلب نمودن و جُستن. ( آنندراج ). جستجو کردن. تفحص کردن. طلب کردن. جُستن. طلبیدن ، چنانکه گویند: راه یوز و صیدیوز و رزم یوز، و امثال آن. ( یادداشت مؤلف ). || نیک پاک کردن چاه آب. ( ناظم الاطباء ). || غلطیدن به سان جانوران در خاک. مراغه کردن. ( از یادداشت مؤلف ). و رجوع به یوز شود.

فرهنگ فارسی

جستن و جهیدن و برجستن

فرهنگ معین

(دَ ) (مص ل . ) جُستن ، جستجو کردن .

فرهنگ عمید

طلب کردن، جستن، جستجو کردن.

جدول کلمات

جستن

پیشنهاد کاربران

این واژه می تواند برابر بسیار خوبی برای to search باشد.
پس می توانیم در پارسی به جای سرچ و سرچ کردن بگویم یوز و یوزیدن.
یوزیدن به معنای جُستن است.
فردوسی حکیم می نویسد:
بدان آبگون خنجر نیوسوز
چو شیر ژیان با یلان رزم یوز
اینجا رزم یوز به معنای رزمجو هست.
جستن
یوزیدن = طلبیدن ، یوزش = مطالبه

بپرس