یوزف روت ( آلمانی: Joseph Roth; زاده ۲ سپتامبر ۱۸۹۴ – درگذشته ۲۷ مهٔ ۱۹۳۹ ) یک نویسنده و روزنامه نگار اتریشی بود که بیشتر بخاطر حماسه خانوادگی مارش رادتسکی ( ۱۹۳۲ ) راجع به انحطاط و سقوط امپراطوری اتریش مجارستان، رمانش در مورد زندگی یک یهودی، ایوب ( ۱۹۳۰ ) ، و مقاله اصلیش یهودیان سرگردان ( ۱۹۲۷ ) که گزارش تکه تکه ایست از مهاجرت یهودیان از شرق به غرب اروپا در پیامد جنگ جهانی اول و انقلاب روسیه شناخته شده است. در قرن بیست و یکم انتشار کتاب مارش رادتسکی و مجموعه ای از آثار روزنامه نگاریش در پاریس و برلین به انگلیسی علاقه مندی به روت را مجدداً احیا کرد.
روت در ۱۸۹۴ در شهر برودی گالیسیا متولد شد در حال حاضر گالیسی بخشی از اوکراین و جنوب لهستان است، ولی از قرن هجدهم این سرزمین بخشی از امپراتوری اتریش مجارستان بود و با عنوان کرونلند شهرت داشت. همان گونه که نویسنده در رمان نسل بر باد رفته اشاره می کند، او پدر نداشته است. ظاهراً پدرش مادر او را ترک می کند و هرگز به دیدار دوبارهٔ آنان نمی آید. او تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را از ۱۹۰۱ تا ۱۹۱۳ در همین شهر گذراند و در ۱۹۱۳ به وین رفت و در دانشگاه زبان و ادبیات آلمانی به تحصیل پرداخت. او دو سال بعد نخستین مجموعه شعر خود را با عنوان «معمای جهان» منتشر کرد. در آن سال ها که اروپا دستخوش هرج و مرج بود، ترور ولیعهد اتریش در سارایوو باعث شد که آتش جنگ جهانی اول در سراسر جهان شعله ور شود. روت جوان هم ناگزیر به سربازی فرا خوانده و ۱۹۱۷ به گالیسی اعزام شد. شرکت او در جنگ جهانی اول باعث شد که در همهٔ عمر از مخالفان سرسخت جنگ باقی بماند. پس از پایان جنگ جهانی اول و شکست اتریش، حکومت سلطنتی این کشور برچیده شد. امپراتوری بزرگ اتریش رو به زوال نهاد و شرایط سختی بر این کشور حکمفرما شد. فقر، بیکاری و بربادرفتن غرور ملی از جمله موضوع های مطرح در آثار روت است که در آثار بعدی روت همچون رژهٔ رادیتسکی می توان مشاهده کرد.
پس از جنگ روت فرصت یافت که در همان گالیسی با نشریه ای همکاری و حدود صد مقالهٔ اجتماعی و سیاسی در آنجا منتشر کند. بعدها روت در آلمان مدت های مدیدی با نشریه های معتبری همچون فرانکفورتر تسایتونگ و مونشنر ناخریشتن همکاری می کرد. ۱۹۲۰ روت به برلین مهاجرت کرد. در آن زمان برلین یکی از مراکز بزرگ فرهنگی و فیلمسازی جهان بود. ظهور صنعت فیلمسازی و شرایط آن دوره هم از موضوع های مهمی است که روت در رمان سیپر و پدرش به آن می پردازد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفروت در ۱۸۹۴ در شهر برودی گالیسیا متولد شد در حال حاضر گالیسی بخشی از اوکراین و جنوب لهستان است، ولی از قرن هجدهم این سرزمین بخشی از امپراتوری اتریش مجارستان بود و با عنوان کرونلند شهرت داشت. همان گونه که نویسنده در رمان نسل بر باد رفته اشاره می کند، او پدر نداشته است. ظاهراً پدرش مادر او را ترک می کند و هرگز به دیدار دوبارهٔ آنان نمی آید. او تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را از ۱۹۰۱ تا ۱۹۱۳ در همین شهر گذراند و در ۱۹۱۳ به وین رفت و در دانشگاه زبان و ادبیات آلمانی به تحصیل پرداخت. او دو سال بعد نخستین مجموعه شعر خود را با عنوان «معمای جهان» منتشر کرد. در آن سال ها که اروپا دستخوش هرج و مرج بود، ترور ولیعهد اتریش در سارایوو باعث شد که آتش جنگ جهانی اول در سراسر جهان شعله ور شود. روت جوان هم ناگزیر به سربازی فرا خوانده و ۱۹۱۷ به گالیسی اعزام شد. شرکت او در جنگ جهانی اول باعث شد که در همهٔ عمر از مخالفان سرسخت جنگ باقی بماند. پس از پایان جنگ جهانی اول و شکست اتریش، حکومت سلطنتی این کشور برچیده شد. امپراتوری بزرگ اتریش رو به زوال نهاد و شرایط سختی بر این کشور حکمفرما شد. فقر، بیکاری و بربادرفتن غرور ملی از جمله موضوع های مطرح در آثار روت است که در آثار بعدی روت همچون رژهٔ رادیتسکی می توان مشاهده کرد.
پس از جنگ روت فرصت یافت که در همان گالیسی با نشریه ای همکاری و حدود صد مقالهٔ اجتماعی و سیاسی در آنجا منتشر کند. بعدها روت در آلمان مدت های مدیدی با نشریه های معتبری همچون فرانکفورتر تسایتونگ و مونشنر ناخریشتن همکاری می کرد. ۱۹۲۰ روت به برلین مهاجرت کرد. در آن زمان برلین یکی از مراکز بزرگ فرهنگی و فیلمسازی جهان بود. ظهور صنعت فیلمسازی و شرایط آن دوره هم از موضوع های مهمی است که روت در رمان سیپر و پدرش به آن می پردازد.
wiki: یوزف روت