یوزدو

لغت نامه دهخدا

یوزدو. [ دَ / دُو ] ( ص مرکب ) یوزتک. یوزجست. که چون یوز تند بدود :
برق جه بادگذر یوزدو و کوه قرار
شیردل پیل قدم گورتک آهوپرواز.
منوچهری.
و رجوع به یوزجست شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس