لغت نامه دهخدا
- یورتمه آمدن ؛ چهارنعل آمدن. ( ناظم الاطباء ).
- یورتمه رفتن ؛ چهارنعل دویدن. ( ناظم الاطباء ).
- || اسب را به شتاب به نوع یورتمه بردن.
|| رفتار به شتاب.
فرهنگ فارسی
۱- رفتاربه شتاب.۲- نوعی راه رفتن اسب که آن را یرغه نیز گویند. یا یورتمه رفتن. اسب را بشتاب بنوع یورتمه بردن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
یورتمه یا چارگامه ( به انگلیسی: Trot ) ، یکی از انواع حرکات اسب یا بعضی دیگر از چهارپایان است. راه رفتن اسب یا دیگر چهارپایان شبیه اسب به طور کلی به چهار نوع تقسیم می شود: قدم، یورتمه، تاخت ملایم، و تاخت چهارنعل.
یورتمه مدلی از راه رفتن اسب است که به آن دو ضرب هم می گویند؛ در این حالت دست و پای مخالف اسب با هم به زمین می آید. ترتیب به زمین آمدن دست و پای اسب در حالت یورتمه به این صورت است: دست چپ با پای راست و بعد دست راست با پای چپ. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفیورتمه مدلی از راه رفتن اسب است که به آن دو ضرب هم می گویند؛ در این حالت دست و پای مخالف اسب با هم به زمین می آید. ترتیب به زمین آمدن دست و پای اسب در حالت یورتمه به این صورت است: دست چپ با پای راست و بعد دست راست با پای چپ. [ ۱]

wiki: یورتمه
مترادف ها
کودک، عجوزه، یورتمه روی، صدای یورتمه رفتن اسب، یورتمه، بچه تاتی کن
پیشنهاد کاربران
یورتمه ؛ منشعب از کلمه ی یار به معنی پرانرژی و دارای قدرت
یورقان ؛ در زبان ترکی به معنی لحاف از آن جهت که یاریگر وجود می باشد مثل کلمه ی یِرِگه در لهجه مشهدی به معنی رفیق و یاریگر و یاری دهنده
ذات حرف ( ر ) در ریشه ی کلمات نماد وجود جریان انرژی و تکرارپذیر بودن در مفهوم آن می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
در زبان ترکی امروزی به زمین از آن جهت ( یِر ) گفته می شود که یاریگر زندگی موجودات می باشد
کلمه ی یار با ذات آوایی و تعالی بخشی که حرف ( آ ) در مفهوم این کلمه دارد نماد قدرت و توانایی در انجام کارهاست.
وقتی حرف ( آ ) در میان کلمه ی یار تبدیل به حرف ( و ) می شود و کلمه ی یور ایجاد می شود نماد به جریان افتادن قدرت در مفهوم کلمه می شود.
از همین جهت هم یورتمه رفتن به مفهوم با شتاب و پرانرژی حرکت کردن دارای مفهوم می باشد.
مثل کلمه ی یورش و یورک و یورقان و. . .
کلمه ی ( یِر ) که یک کلمه ی ریشه ای دو حرفی می باشد، حرف ( ی ) در این کلمه که از محل صدور آن از ابزارهای کلامی در دهان، آوایش صادر می شود در واقع از مشارکت پهنه ی سطح زبان و سقف دهان آوای آن ایجاد می شود و این آوای پهن در عالم واقع نماد وجود یک پهنه در مفهوم کلمه با ترکیب مفاهیم دیگر حروف آن کلمه برای ایجاد یک ساختمان مرکب از مفاهیم حروف می باشد.
یورقان ؛ در زبان ترکی به معنی لحاف از آن جهت که یاریگر وجود می باشد مثل کلمه ی یِرِگه در لهجه مشهدی به معنی رفیق و یاریگر و یاری دهنده
ذات حرف ( ر ) در ریشه ی کلمات نماد وجود جریان انرژی و تکرارپذیر بودن در مفهوم آن می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
در زبان ترکی امروزی به زمین از آن جهت ( یِر ) گفته می شود که یاریگر زندگی موجودات می باشد
کلمه ی یار با ذات آوایی و تعالی بخشی که حرف ( آ ) در مفهوم این کلمه دارد نماد قدرت و توانایی در انجام کارهاست.
وقتی حرف ( آ ) در میان کلمه ی یار تبدیل به حرف ( و ) می شود و کلمه ی یور ایجاد می شود نماد به جریان افتادن قدرت در مفهوم کلمه می شود.
از همین جهت هم یورتمه رفتن به مفهوم با شتاب و پرانرژی حرکت کردن دارای مفهوم می باشد.
مثل کلمه ی یورش و یورک و یورقان و. . .
کلمه ی ( یِر ) که یک کلمه ی ریشه ای دو حرفی می باشد، حرف ( ی ) در این کلمه که از محل صدور آن از ابزارهای کلامی در دهان، آوایش صادر می شود در واقع از مشارکت پهنه ی سطح زبان و سقف دهان آوای آن ایجاد می شود و این آوای پهن در عالم واقع نماد وجود یک پهنه در مفهوم کلمه با ترکیب مفاهیم دیگر حروف آن کلمه برای ایجاد یک ساختمان مرکب از مفاهیم حروف می باشد.
یورتمه کلمه ای تورکی بوده که از فعل یوروتمق به معنی راه بردن گرفته شده است ریشه ان یوروت بوده وقتی پسوند مه بدان اضافه می شود به صورت یوروتمه وبه معنی راه برده شدن در امده و با حذف واو به صورت یورتمه وارد فارسی شده است
یورتمه
معادل ابجد 661
تعداد حروف 6
تلفظ yu ( o ) rtme
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [ترکی]
مختصات ( مِ ) [ تر. ] ( اِ. )
آواشناسی yurtme
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی هوشیار
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
من اصلا برام مهم امثال تو براشون مهم است شاید یه واژه اشتباه بگن پارسی را من مهم من شاید اشتباه بگم انگار تو داره فشار به تو می آید یا امثال شما ها براشون مهم تهمت نزن من برای چیزی ریشه سازی می کنم من کتاب یا چیزی های در اینترنت تحقیق می کنم من چی باشه بخاطر یه واژه به زمین و زمان توهین می کنم برای خودم ارزش قائل هستم خودم بی ارزش می کنم آدم غیرمنطقی توهین می کنه یه واژه ارزش این چیز ها نداره چه اشتباه من چه واژه درست باشه
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
معادل ابجد 661
تعداد حروف 6
تلفظ yu ( o ) rtme
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [ترکی]
مختصات ( مِ ) [ تر. ] ( اِ. )
آواشناسی yurtme
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی هوشیار
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
من اصلا برام مهم امثال تو براشون مهم است شاید یه واژه اشتباه بگن پارسی را من مهم من شاید اشتباه بگم انگار تو داره فشار به تو می آید یا امثال شما ها براشون مهم تهمت نزن من برای چیزی ریشه سازی می کنم من کتاب یا چیزی های در اینترنت تحقیق می کنم من چی باشه بخاطر یه واژه به زمین و زمان توهین می کنم برای خودم ارزش قائل هستم خودم بی ارزش می کنم آدم غیرمنطقی توهین می کنه یه واژه ارزش این چیز ها نداره چه اشتباه من چه واژه درست باشه
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
یورتمه. [ م َ / م ِ ] ( ترکی ، اِ ) نوعی از رفتار اسب ( ظاهراً از یورمق یا یورتمق ترکی به معنی اعیاء و خسته کردن ) . ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . یرتمه. چهارنعل رفتن اسب. ( ناظم الاطباء ) . از مصطلحات اسب تازان باشد. ( آنندراج ) . نوعی راه رفتن اسب که آن را یرغه نیز گویند. ( فرهنگ لغات عامیانه ) . و رجوع به یرتمه شود.
... [مشاهده متن کامل]
- یورتمه آمدن ؛ چهارنعل آمدن. ( ناظم الاطباء ) .
- یورتمه رفتن ؛ چهارنعل دویدن. ( ناظم الاطباء ) .
- || اسب را به شتاب به نوع یورتمه بردن.
|| رفتار به شتاب.
... [مشاهده متن کامل]
- یورتمه آمدن ؛ چهارنعل آمدن. ( ناظم الاطباء ) .
- یورتمه رفتن ؛ چهارنعل دویدن. ( ناظم الاطباء ) .
- || اسب را به شتاب به نوع یورتمه بردن.
|| رفتار به شتاب.
واژه یورتمه کاملا پارسی است درترکی می شود ترروز این واژه یعنی یورتمه صد درصد پارسی است.
می توانیم بگوییم به معنی اهسته دویدن هم است زیرا اهسته دویدن می شود یورتمه
یورتمه در اصل یورتمه هست که دقیق ترش در قدیم یوگورتمه بوده
یوروتمه یعنی به راه رفتن انداختن
یوروماخ یا یورومک که اخرش تلفظ نمیشه در ترکی میگن یورو یا یورومع
یوروتمه یعنی به راه رفتن انداختن
یوروماخ یا یورومک که اخرش تلفظ نمیشه در ترکی میگن یورو یا یورومع
یورتمه، از فعل یوری ماق و تورکی است. ( یوری یوری منده گلیم دالینجا. . دستمال ائله آپار منی یانین جا )
خرامان خرامان رفتن