یوج

لغت نامه دهخدا

یوج. ( اِ ) جانوری است از خزندگان. ( از برهان ) ( از آنندراج ) ( از فرهنگ جهانگیری ). || بعضی چرندگان را هم گفته اند. ( برهان ) ( از آنندراج ).

جانوری است از خزندگان بعضی چرندگان را هم گفته اند

/yowj/ از توابع سه هزار تنکابن

یوج (تنکابن). یوج ( تنکابن ) ، روستایی است از توابع بخش کوهستان شهرستان تنکابن در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان سه هزار قرار گرفته و مرکز این دهستان بشمار می آید که بر پایه سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۷۷ نفر ( ۲۸ خانوار ) بوده است. [ ۱]

یوج (قزوین). یوج ( قزوین ) ، روستایی از توابع بخش رودبار شهرستان شهرستان قزوین در استان قزوین ایران است. اهالی یوج به مراغی که از گویش های زبان تاتی است[ ۱] [ ۲] [ ۳] [ ۴] [ ۵] [ ۶] ، صحبت می کنند[ ۷] .
این روستا در دهستان رودبار محمد زمانی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۴۷ نفر ( ۵۲خانوار ) بوده است.

این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

لغت سانسکریت به معنی اتحاد و پیوستن