یواش
/yavAS/
برابر پارسی: آهسته
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- یواش یواش ؛ آهسته آهسته. به آهستگی. همساً. به همس. ( یادداشت مؤلف ).
- امثال :
یواش برو یواش برو که گربه شاخت نزنه .
|| به تدریج. کم کم. به رفق. به مرور.رفته رفته. ( یادداشت مؤلف ). || مخفیانه. در خفا. به نهانی. پنهانی. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِ ) اسب کوتل و اسب نرم رفتار و ریاضت داده که لایق سواری بزرگان باشد. ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
آهسته . ۱- یا یواش یواش. ۱- آهسته آهسته : یواش یواش آمد. ۲- بتدریج کم کم: پیره زن به چرب زبانی و حقه بازی خودش را توی دل دخترجاکرد قاتی کنیزها بود تا یواش یواش رازدار دختر شد.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه آزاد فارسی
یوآش. رجوع شود به:یهوآش
wikijoo: یوآش
جدول کلمات
مترادف ها
بارامی، سست، باهستگی، یواش
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
درود . در لهجه دشتی از نواحی استان بوشهر واژ ه ( واشیم ) به چم ( برویم ) یا واشتم به چم رفتم می باشد. به گمانم با واژه یواش هم ریشه باشد می بینیم که قسمت واش کم زیاد نشد و شناسه تغییر کرد پس گفته امید اس ای درست است واش اسل واژه است به چم حرکت کردن و رفتن و جزئ ( ی ) آن را منفی می کند
آهسته ، آسه
واژه یواش
معادل ابجد 317
تعداد حروف 4
تلفظ yavāš
نقش دستوری قید
ترکیب ( قید، صفت ) [ترکی] [عامیانه]
مختصات ( یَ ) [ تر. ] ( ق . ص . )
آواشناسی yavAS
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
... [مشاهده متن کامل]
منبع فرهنگ فارسی عمید
یه بند خدای هم اشتباه گفت پارسی دوستان خواهشا توهین کنید کار آدم غیرمنطقی یه توهین کردن.
معادل ابجد 317
تعداد حروف 4
تلفظ yavāš
نقش دستوری قید
ترکیب ( قید، صفت ) [ترکی] [عامیانه]
مختصات ( یَ ) [ تر. ] ( ق . ص . )
آواشناسی yavAS
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
... [مشاهده متن کامل]
منبع فرهنگ فارسی عمید
یه بند خدای هم اشتباه گفت پارسی دوستان خواهشا توهین کنید کار آدم غیرمنطقی یه توهین کردن.
یواش دوستان میفرمایند ترکی هست . اما اینگونه نیست واش بخش دوم واژه از ریشه وا . وش برابر با اوستایی وش ده به معنی حرکت کردن دویدن چیزی را به حرکت در آوردن . در فارسی امروزی هم واژه های از این ریشه برجامانده
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
اما بخش نخست واژه یه هست که منفی می کنه نگاه کنید به زبان اچمی البته در همین ترکی هم از ادات نفی هست معنی واژه میشود بی حرکتی ایستادن ، سکون یا همین کاربردی که امروز دارد برابر با آهسته
یواش. [ ی َ ] ( ترکی ، ص ، ق ) آهسته و هموار. ( آنندراج ) . آهسته و به ملایمت و نرمی. ( ناظم الاطباء ) . نرم. خفی ( کار و رفتار و گفتار ) . مقابل قایم. آهسته در رفتار. به مهل. آرام. همس. ( یادداشت مؤلف ) .
- یواش یواش ؛ آهسته آهسته. به آهستگی. همساً. به همس. ( یادداشت مؤلف ) .
- یواش یواش ؛ آهسته آهسته. به آهستگی. همساً. به همس. ( یادداشت مؤلف ) .
واژه یواش کاملا پارسی است یعنی یک درصد ترکی نیست چون درترکی می شود سنسه این واژه یعنی یواش صد درصد پارسی است.
یاو اش. لاواش. بر وزن ساواش تورکی هست. هر کسی چیزی از جایی بر می دارد. بگوید. وگرنه فکر می کنیم دزدی کرده است.
یواش در تمام منابع ترکیه . این فارسیه که در این کلمه الف رو به فتحه تبدیل کرده منابع:^ Starostin, Sergei; Dybo, Anna; Mudrak, Oleg ( 2003 ) , “*jabaĺ”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) , Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill
... [مشاهده متن کامل]
Doerfer, Gerhard ( 1975 ) T�rkische und mongolische Elemente im Neupersischen [Turkic and Mongolian Elements in New Persian] ( Akademie der Wissenschaften und der Literatur: Ver�ffentlichungen der Orientalischen Kommission ) [1] ( in German ) , volume 4, Wiesbaden: Franz Steiner Verlag, pages 207–209
... [مشاهده متن کامل]
ترکها وازه های بیگانه رو گرفته و ترکیزه میکنند
فتحه رو به الف تبدیل میکنند مانند
یواش به یاواش
نماز به ناماز
شفق به شافاق
همچنین کسره را به ی تبدیل میکنند مانند
تراکتور به تیراختور
چاکر به چاکیر
همچنین ضمه را به او تبدیل میکنند مانند
دشمن به دوشمان
لطفا به لوطفا
فتحه رو به الف تبدیل میکنند مانند
یواش به یاواش
نماز به ناماز
شفق به شافاق
همچنین کسره را به ی تبدیل میکنند مانند
تراکتور به تیراختور
چاکر به چاکیر
همچنین ضمه را به او تبدیل میکنند مانند
دشمن به دوشمان
لطفا به لوطفا
فارسی:آرام
یواش ترکی هست.
یواش ترکی هست.
یواش شکل صحیحش یاواش هست.
در ترکی یاواش یعنی آرام و آهسته و هموار.
Yavaş
مثال؛ بیر آز یاواش اول بوردا اوشاخ یاتیب.
معنی یکم آروم باش اینجا بچه خوابیده.
مثال؛ یاواش یری بولمسین لر.
... [مشاهده متن کامل]
معنی آهسته برو کسی نفهمه.
مثال؛ یاواش یاواش بیزیم آرامیز بوزلور.
معنی یواش یواش میونه ما بهم میخوره.
در ترکی یاواش یعنی آرام و آهسته و هموار.
Yavaş
مثال؛ بیر آز یاواش اول بوردا اوشاخ یاتیب.
معنی یکم آروم باش اینجا بچه خوابیده.
مثال؛ یاواش یری بولمسین لر.
... [مشاهده متن کامل]
معنی آهسته برو کسی نفهمه.
مثال؛ یاواش یاواش بیزیم آرامیز بوزلور.
معنی یواش یواش میونه ما بهم میخوره.
یوآش نام یکی از پادشاهان بنی اسرائیل هست که بلعمی راجع به او نوشته:� برخی او را انوش نامیدند و برخی یوآش. �
آهسته, آرام
آسه!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)