اولریش فردریش - ویلهلم یواخیم فون ریبنتروپ ( به آلمانی: Ulrich Friedrich Wilhelm Joachim von Ribbentrop ) ( ۳۰ آوریل ۱۸۹۳ – ۱۶ اکتبر ۱۹۴۶ ) مشهور به یواخیم فون ریبنتروپ، سیاست مدار و دیپلمات آلمانی و وزیر امور خارجه این کشور در دوره رایش سوم بین سال های ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۵ بود.
... [مشاهده متن کامل]
ریبنتروپ برای نخستین بار به عنوان یک تاجر جهان دیده که جهان خارج را بهتر از هر عضو دیگر حزب نازی می شناسد، مورد توجه آدولف هیتلر قرار گرفت. او خانه خود را به عنوان محل برگزاری جلسات سری حزب نازی در ژانویه ۱۹۳۳ که به صدراعظم شدن هیتلر انجامید در اختیار این حزب قرار داد. بر خلاف میل دیگر اعضای حزب نازی که او را یک شخص سطحی نگر و بی استعداد می دانستند، ریبنتروپ به یکی از افراد مورد اعتماد و نزدیک هیتلر تبدیل شد. در سال ۱۹۳۶ سفیر آلمان در بریتانیا و سال ۱۹۳۸ وزیرخارجه آلمان شد.
قبل از جنگ جهانی دوم ریبنتروپ در انعقاد «قرارداد فولاد» با ایتالیا و پیمان عدم مخاصمه با شوروی، معروف به «پیمان مولوتوف - ریبنتروپ» نقش کلیدی داشت. پس از سال ۱۹۴۱ نفوذ او رو به افول گذاشت.
ریبنتروپ در ژوئن ۱۹۴۵ توسط متفقین دستگیر شد و با محاکمه در دادگاه نورنبرگ به دخالت در آغاز جنگ جهانی دوم و دست داشتن در هولوکاست محکوم گردید. نهایتاً ۱۶ اکتبر ۱۹۴۶ به عنوان اولین محکوم به اعدام به دار آویخته شد.
یواخیم فون ریبن تروپ در وزل، استان راین از پدری با نام ریشارد اولریخ یوآخیم ریبنتروپ، یک افسر ارتش و مادری با نام یوهانه سوفی هرتویگ به دنیا آمد. بین سال های ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۸ ریبنتروپ زبان فرانسه را در شهر متس، دژ قدرتمند امپراتوری آلمان در آلزاس لورن فراگرفت. پدرش سال ۱۹۰۸ مجبور به بازنشستگی شد که موجب گردید خانواده ریبنتروپ با مشکل مالی دست به گریبان شوند.
هجده ماه بعد را با خانواده در آروسا سوئیس گذراند جایی که کودکان فراگرفتن زبان انگلیسی و فرانسه را تحت نظر آموزگاران خصوصی ادامه دادند؛ در همین حال ریبنتروپ وقت آزاد خود را صرف کوهنوردی و اسکی می کرد. پس از اقامت در سوئیس، ریبنتروپ برای تقویت زبان انگلیسی خود به بریتانیا فرستاده شد. ریبنتروپ جوان با تسلط عالی بر انگلیسی و فرانسوی قبل از سفر به کانادا در سال ۱۹۱۰ مدتی را در گرنوبل فرانسه و لندن گذراند.
او برای یک بانک در شهر مونترال و سپس در پروژه ساخت پل کبک مشغول به کار شد. در دوره ای برای یک شرکت ریلی کار کرد و مدتی را نیز در نیویورک و بوستون روزنامه نگاری کرد. پس از این که به بیماری سل مبتلا شد برای بهبود به آلمان بازگشت. دوباره به کانادا بازگشت و در شهر اتاوا تجارتی برای واردات مشروبات از آلمان راه انداخت.
... [مشاهده متن کامل]
ریبنتروپ برای نخستین بار به عنوان یک تاجر جهان دیده که جهان خارج را بهتر از هر عضو دیگر حزب نازی می شناسد، مورد توجه آدولف هیتلر قرار گرفت. او خانه خود را به عنوان محل برگزاری جلسات سری حزب نازی در ژانویه ۱۹۳۳ که به صدراعظم شدن هیتلر انجامید در اختیار این حزب قرار داد. بر خلاف میل دیگر اعضای حزب نازی که او را یک شخص سطحی نگر و بی استعداد می دانستند، ریبنتروپ به یکی از افراد مورد اعتماد و نزدیک هیتلر تبدیل شد. در سال ۱۹۳۶ سفیر آلمان در بریتانیا و سال ۱۹۳۸ وزیرخارجه آلمان شد.
قبل از جنگ جهانی دوم ریبنتروپ در انعقاد «قرارداد فولاد» با ایتالیا و پیمان عدم مخاصمه با شوروی، معروف به «پیمان مولوتوف - ریبنتروپ» نقش کلیدی داشت. پس از سال ۱۹۴۱ نفوذ او رو به افول گذاشت.
ریبنتروپ در ژوئن ۱۹۴۵ توسط متفقین دستگیر شد و با محاکمه در دادگاه نورنبرگ به دخالت در آغاز جنگ جهانی دوم و دست داشتن در هولوکاست محکوم گردید. نهایتاً ۱۶ اکتبر ۱۹۴۶ به عنوان اولین محکوم به اعدام به دار آویخته شد.
یواخیم فون ریبن تروپ در وزل، استان راین از پدری با نام ریشارد اولریخ یوآخیم ریبنتروپ، یک افسر ارتش و مادری با نام یوهانه سوفی هرتویگ به دنیا آمد. بین سال های ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۸ ریبنتروپ زبان فرانسه را در شهر متس، دژ قدرتمند امپراتوری آلمان در آلزاس لورن فراگرفت. پدرش سال ۱۹۰۸ مجبور به بازنشستگی شد که موجب گردید خانواده ریبنتروپ با مشکل مالی دست به گریبان شوند.
هجده ماه بعد را با خانواده در آروسا سوئیس گذراند جایی که کودکان فراگرفتن زبان انگلیسی و فرانسه را تحت نظر آموزگاران خصوصی ادامه دادند؛ در همین حال ریبنتروپ وقت آزاد خود را صرف کوهنوردی و اسکی می کرد. پس از اقامت در سوئیس، ریبنتروپ برای تقویت زبان انگلیسی خود به بریتانیا فرستاده شد. ریبنتروپ جوان با تسلط عالی بر انگلیسی و فرانسوی قبل از سفر به کانادا در سال ۱۹۱۰ مدتی را در گرنوبل فرانسه و لندن گذراند.
او برای یک بانک در شهر مونترال و سپس در پروژه ساخت پل کبک مشغول به کار شد. در دوره ای برای یک شرکت ریلی کار کرد و مدتی را نیز در نیویورک و بوستون روزنامه نگاری کرد. پس از این که به بیماری سل مبتلا شد برای بهبود به آلمان بازگشت. دوباره به کانادا بازگشت و در شهر اتاوا تجارتی برای واردات مشروبات از آلمان راه انداخت.