یهیر

لغت نامه دهخدا

یهیر. [ ی َهَْ ی َرر ] ( ع ص ) سنگ سخت. || ( اِ ) سنگی است شبیه کف دست. || سراب. و منه المثل : اکذب من الیهیر. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و رجوع به سراب شود. || حنظل. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). || شلم. || پاره بزرگ از شلم. || طلح. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). و رجوع به طلح شود. || جانورکی است بزرگتر ازکلاکموش. || دروغ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || ( اِمص ) ستیهیدگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ستیهیدگی و لجاجت. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس