ینجه
لغت نامه دهخدا
ینجه. [ ی ُ ج َ ] ( معرب ، اِ ) سعد را به لاطینیه ینجه نامند. ( از حاشیه تذکره ابن بیطار و یادداشت مؤلف ). رجوع به سعد شود.
فرهنگ فارسی
سعد را به لاطینیه ینجه نامند
پیشنهاد کاربران
در گویش تاتی یِنجَه به یونجه گفته میشود.
غذای، اسب، الاغگاو، و غیره