یموت

لغت نامه دهخدا

یموت. [ ی َ ] ( اِخ ) نام ایل و طایفه ای است از ترکمانان در مشرق دریای مازندران ، چنان که کوکلان. ( یادداشت مؤلف ).

یموت. [ ی َ ] ( اِخ ) ابن المزرع بن موسی بن کیار، مکنی به ابوعبداﷲ. از ادبا بود. ( یادداشت مؤلف ). یکی از مشاهیر ادبا و خود خواهرزاده جاحظ مشهور می باشد و در سنه 304 هَ. ق. درگذشته است. ( از قاموس الاعلام ترکی ). یموت بن مزرع ادیب در سال 304 هَ. ق. درگذشت. ( از فهرست ابن الندیم ).

فرهنگ فارسی

( جمله فعلی ) می میرد خواهد مرد : آتشی کو باد دارد در بروت هم یکی بادی بر او خواند یموت . ( مثنوی )

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی یَمُوتُ: می میرد
معنی لَا یَمُوتُ: نمی میرد
ریشه کلمه:
موت (۱۶۵ بار)

مرگ. . فعل آن از باب نَصَرَ یَنْصُرُ و عَلِمَ یَعْلَمُ می‏آید علی هذا «ماتَ‏ یَموتُ» و «ماتَ یَماتُ»هر دو صحیح است. در آیه . ایضاً آیه 157. که «مُتُم» به ضمّ میم آمده از نصرینصر است ولی در آیه . که در قرآنها با کسر میم آمده از عَلِمَ یَعْلَمُ است، بیضاوی در ذیل آیه اوّل گفته: نافع، حمزه و کسائی آنرا به کسر میم خوانده‏اند از ماتَ یَماتُ. در مجمع فرموده: نافع و اهل کوفه جز عاصم به کسر میم خوانده‏اند (البتّه در آل عمران). ولی در آیه مؤمنون ظاهراً کسر اجماعی است. *** قرآن ضلالت و بی ایمانی و کفر را موت می داند چنانکه فرموده: . در این آیه آدم گمراه مرده و آدم هدایت یافته زنده به حساب آمده است و نیز خطاب به رسول «صلی الله علیه واله» فرموده: . تو مردگان را شنوا نتوانی کرد و نیز فرموده . پس مؤمنون زنده و کافر مرده است. *** مَیت و میّت: هر دو به معنی مرده است. مثل . . که در مرده انسان وغیرانسان است و مثل . . که در باره انسان و غیرانسان هر دو آمده است. جمع آن اَمْوات، مَوْتی: مَیِتوُن و میتون آمده مثل . . . ولی میتون با تخفیف در قرآن نیامده است. مَوْتَة: مرگ و آن اخص از موت و گویا تاء آن برای وحدت است . مَمات: نیز به معنی موت است. . مَیْتَة: مؤنث میت و در عرف شرع حیوانی است که بدون ذبح شرعی مرده است خواه خودبخود بمیرد و یا به ذبح غیرشرعی. . در آیه . در معنای اولی به کار رفته است.

دانشنامه عمومی

یُموت ها یکی از طوایف ترکمن هستند که محل سکونت اصلی آنان در مناطق شمالی استان گلستان از مراوه تپه تا بندر ترکمن، ( گنبدکاووس بزرگترین شهر یموت نشین این ناحیه است ) ، منطقه کراسنوودسک ( ترکمن باشی ) در سواحل غربی ترکمنستان و خیوه و داش اغوز در شمال ترکمنستان است. [ ۱] .
یموت ها در روزگار چنگیزخان و تیمور گورکانی زمین های کنونی را که در دست دارند به دست آورده، سکنی گرفتند. زمانی که خاندان اتابکان حکمرانی می کردند یموت ها در منطقهٔ شمال و شمال شرق ایران فعالیت های زیادی در ترکمن کردن منطقه داشتند. محل استقرار اولیهٔ یموت ها عبارتند از: خواجه نفس، گمیشان، خلیج حسنقلی، چله کن ( چهارکن ) ، چکیشلر و اترک.
یموت ها ، مردمانی دامدار بوده و در دشت های سر سبز سکونت داشتند. درحال حاضر بخشی از زبان ادبی ترکمن و برنامه های رادیویی بر گویش یموت مبتنی است. امروزه بر روی پرچم ملی ترکمنستان پنج نقش قالی متعلق به هر یک از قبیله اصلی کشور یعنی تکه، یموت، نخورلی، گوکلان و ساریق وجود دارد. [ ۲]
قبیله های یموت از حدود مغرب به مشرق به این ترتیب مقیم هستند: قوجق، آتابای، یلِقی، داز، دوَجی، بکه، بهلکه، بدراق، ایمیر، کوچُک، سَلّاخ، ساری ( قبیله ) ( گولمز ) ، قان یوخمز و ایگدیر، پزه و مختوم که هر کدام نیز به شاخه های دیگری تقسیم می شود.
عکس یموت

یموت (ترکمن). یموت روستایی در دهستان جعفربای جنوبی بخش مرکزی شهرستان ترکمن استان گلستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۱۴۶ نفر ( ۴۰خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس یموت (ترکمن)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

یَموت
قبیله ای ترکمن در ایران و جمهوری ترکمنستان، مرکب از دو دستۀ تباری شرف (بزرگان و بزرگ زادگان) و چونی (عوام و توده مردم) و دو گروه اجتماعی چمور (یکجانشین) و چاروا (چهارپادار صحرانشین). به دو گروه گرگان نشین و خیوه نشین تقسیم می شوند. این طوایف از تیره های گوناگونی تشکیل شده اند و به همین علت قبیلۀ یموت یکی از بزرگ ترین گروه های ترکمن به شمار می آید. یموت ها در گذشته از خیوه در جمهوری ازبکستان تا بخش پایینی و مصب رودخانۀ گرگان در استان گلستان ایران، پراکنده بودند. امروز نیز اغلب یموت ها در شمال غربی استان گلستان و آن سوی مصب رودخانۀ اترک در خاک جمهوری ترکمنستان سکونت دارند. یموت ها نیز همانند دیگر ترکمن ها در قرون ۹ـ۱۰ق/۱۴ـ۱۵م از مینقشلاق و فلات اوست یورت در شمال غربی دریای خزر به حوالی رودخانه های اترک و گرگان مهاجرت کرده اند. فشارهای قبایل مهاجم قلماق و قزاق و ازبک، عوامل اساسی این مهاجرت بودند. سکونت اینان در جوار بومیان استرآبادی و مازندرانی همواره حادثه آفرین بوده است. از سوی دیگر تاخت و تازهای یموت های در اراضی سایر ترکمن ها بر دامنۀ خصومت های محلی افزود و باعث انواع مجادلات و جنگ های محلی گردید. تفاوت های میان یموت ها و گوکلان ها تا آن اندازه بود که دولت صفویه، به ویژه در نیمۀ دوم عمر آن سلسله، تناسب میان اعمال گوکلان ها با مصالح و ترتیبات دولتی را به مراتب بیشتر از اعمال یموت ها می دانست. یموت های خیوه پس از قتل نادر شاه، برای مدتی حکومت آن ناحیه را به دست گرفتند، اما سرانجام مغلوب ازبک ها شدند و حکومت را به ازبکان واگذار کردند. یموت های گرگان نشین در سازمان اداری صفویه، تابع بیگلربیگی استرآباد بودند. در دوران قاجاریه، ایلخانیگری بخشی از یموت ها به حکام موروثی فندرسک واگذار شد. آخرین ایلخان فندرسکی، میر سعدالله خان ملقب به سالار مقتدر است که چندین بار جنگجویان یموت را به رویاروئی با مشروطه ایران آورد و سرانجام کشته شد. یموت ها در جریان سرکوبی ترکمن ها به دست ارتش روسیه در ۱۳۳۴ق/۱۹۱۵ـ۱۹۱۶ خسارات فراوان دیدند. اینان در شورش های بزرگ ترکمن ها علیه رضاشاه پهلوی در ۱۳۰۳ـ۱۳۰۴ش/۱۹۲۴ـ۱۹۲۵ شرکت وسیع داشتند و آسیب ها بسیاری را تحمل کردند. پس از پیروزی ارتش، بخش بزرگی از اراضی ترکمن های یموت، به نفع رضاشاه مصادره شد. سرعت تغییرات اجتماعی در میان یموت ها تا آن اندازه بود که رسم چادرنشینی از میان آن ها برافتاد. این تغییرات از سوی دیگر با توسعۀ استبداد سلطنتی و رشد فقر و بی سوادی تودۀ مردم یموت همراه بود.

پیشنهاد کاربران

دوست عزیز نام قلعه ایج که پیوسته در تصرف شبانکاره های فارس بوده بر گرفته از کلمه اوج و به معنی بلند ورفیع است چرا اون رو به ایگدر ربط میدید؟
دوست عزیز چرا برای خودت تاریخ سازی می کنی
ایج از کلمه ا وج و به معنای بلند و رفیع گرفته شده
یموت نام طایفه بزرگی از ترکمن ها است که در جنوب استان فارس و در ۲۱۰ کیلومتری شهر شیراز در دوران کهن زندگی می کردند و کار آنها دامپروری می بود و شهری بزرگ در عهد کهن بنام ایگ را می سازند و ایگ به معنی نجیب
...
[مشاهده متن کامل]
زاده و اصیل است که کسانی که پدرشان یموت می بود و مادرشان نیز از طایفه یموت بود فرزندانی که از آنها متولد می شد به ایگ شهرت داشتند یعنی اصیل و نجیب زاده و در شهر ایج کنونی که در استان فارس واقع شده است تا چندی قبل نیز نام فرزندان پسر خود را یمو که مخفف شده یموت است می گذاشتند و این گونه نام ها به دست فراموشی سپرده شده است

نام یکی از طایفه های عموری ها است

بپرس