یمسسنی

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَمْ یَمْسَسْنِی: به من دست نزده - با من آمیزش نکرده
ریشه کلمه:
مسس (۶۱ بار)
ن (۲۳۵ بار)
ی (۱۰۴۴ بار)

دست زدن. رسیدن و یافتن در مجمع گفته مس نظیر لمس است و فرقشان آن است که در لمس احساس هست. و اصل مس چسبیدن و شدت جمع است. . اگر به شما شکستی رسید به قوم کفّار هم شکستی مثل آن رسیده بود. . مراد از «تَمَسّوُهُنَّ» مقاربت است که نوعی دست زدن ولصوق است. و مراد از آن در . نکاح است یعنی کسی بوسیله نکاح با من نزدیکی نکرده است. تماس: مس کردن یکدیگر است . یعنی باید عبدی آزاد کند پیش از آنکه با هم نزدیکی کنند. * . مس سقر عذاب جهنّم است که به انسان می‏رسد ولاصق می‏شود یعنی برو در آتش کشیده می‏شوند بچشید آنچه را که از سقر به شما می‏رسد. * . در اقرب الموارد گوید: مَساس به فتح اوّل اسم فعل است یعنی مرا مس کن «لامَساس» یعنی مرا مس نکن به من دست نزن. ولی قرائت مشهور در قرآن به کسر میم است در قاموس گوید: معنی لامِساس در قرآن آن است که کسی را مس نمی‏کنم و کسی مرا مس نمیکند. آیه درباره سامری است که موسی «علیه السلام» بوی گفت: وظیفه تو این است که با کسی خلطه نداشته و کسی با تو خلطه نداشته باشد و این بزرگترین عذاب است که کسی در اجتماع زندگی کند ولی با کسی افت و خیز و گفت و شنود و مراوده نداشته باشد یعنی: باید مادام العمر تنها زندگی کنی. بقولی: این نفرینی است از حضرت موسی به سامری که در اثر آن به درد عقام مبتلی شد وهر که به او نزدیک می‏شد تب می‏گرفت و هر که پیش او می‏آمد می‏گفت: لامِساس لامِساس. رجوع شود به «سمر».

پیشنهاد کاربران

بپرس