یمرود

لغت نامه دهخدا

یمرود. [ ی َ ] ( ص ، اِ ) مردم نازک طبیعت را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). مردم ظریف و نازک طبیعت. ( ناظم الاطباء ). || شاخ درختی که نوجسته و نازک باشد. || نهال درخت. ( برهان ) ( آنندراج ).

یمرود. [ ی َ ] ( اِخ ) نام جایی و مقامی است. ( برهان ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

مردم نازک طبیعت را گویند نهال درخت

پیشنهاد کاربران

بپرس